۶ مطلب در مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

چرا ناراحتی؟ پاسخ واضح همیشه درست نیست

اگر مجرد هستید ، تنها زندگی می کنید و احساس پریشانی دارید ، آیا فکر می کنید غمگین هستید زیرا تنها هستید و تنها زندگی می کنید؟ آیا فکر می کنید اگر فقط یک شریک رومانتیک پیدا کنید و ازدواج کنید ، یا حداقل برای این موضوع با یک شریک عاشقانه - یا هر انسان دیگری زندگی کنید - غم و تنهایی شما از بین می رود؟

دلایل زیادی وجود دارد که باعث می شود شما تمایل داشته باشید اینگونه فکر کنید. در حقیقت ، این نوع استدلال بسیار فراگیر است ، برای به چالش کشیدن آن تلاش ویژه ای لازم است. اما باید آن را به چالش بکشیم. مشارکت و تغییر در زندگی شما تصمیمات اصلی زندگی است. برای برخی ، آنها واقعاً زندگی شادتری به همراه خواهند داشت. گرچه انتظار می رود این یک قاعده کلی باشد ، اشتباه است. راه های زیادی وجود دارد که می توانند گمراه شوند در مورد اینکه چرا ما احساس خود را احساس می کنیم.

رسانه های اجتماعی با ذهن شما سر و صدا دارند

اگر در طول همه گیری به تنهایی زندگی می کنید و احساس می کنید از دوستان و خانواده خود جدا شده اید ، مخصوصاً که به نظر می رسد زوجین و خانواده ها برای بیرون رفتن از خانه آزادتر هستند ، شبکه های اجتماعی ذهن شما را به هم می ریزد. همه آن تصاویر از زوج های خوشبخت ، خانواده های جشن و گردش و تعطیلات عالی آنها می تواند حال شما را از حال حاضر بدتر کند. اما تحقیقات چیزی را پیشنهاد می کند که احتمالاً از قبل می دانید: فیس بوک تمام داستان را بیان نمی کند. و گاهی داستانی که بیان می کند غیر واقعی است.

روت ویپمن در آمریکا با اضطراب ، دوستی را روایت می کند که با یکی از دوستانش که از آخر هفته عاشقانه شوهرش بود ، بازگشت. این دوست در مورد اینکه او و شوهرش چه زمان وحشتناکی داشته اند ، چقدر شوهرش بی ادب بوده ، چطور آنها در تمام مدت به سختی صحبت می کرده اند و اینکه کل تجربه یک فاجعه کامل بوده است ، شعار می داد. سپس ، ویپمن به خانه رفت و فید خود را در فیس بوک بررسی کرد ، اما متوجه شد که دوستش چیز کاملاً دیگری را ارسال کرده است: "بدون دورترین نکته از نزاع ، ده عکس از این زوج شایان ستایش با کلاه آفتاب مکمل ، در حال گشت زدن است."
بیماری همه گیر با احساسات شما پیچ می خورد

برخی از افراد که تنها هستند و به تنهایی زندگی می کنند ، با وجود بیماری همه گیر ، شرایط خوبی دارند ، حتی رشد می کنند ، اما دیگران اینطور نیستند. اگر کسی هستید که در تلاش است ، ممکن است فکر کنید این به این دلیل است که تنها هستید و تنها زندگی می کنید. و برای برخی ، ممکن است باشد.

اما همه گیری ها باعث شده است که مجموعه ای از عوارض در زندگی ما از بین برود. بسیاری از مردم از دست دادن ویرانگر شغل ، سلامتی و افرادی که آنها را دوست داشتند متحمل شده اند. دیگران می ترسند که این اتفاقات رخ دهد. تقریباً همه افراد روال زندگی را مختل کرده اند ، برنامه ها را به تأخیر انداخته اند و یا آنها را رها کرده اند و اجتماعات حضوری به رویدادهای نقاب دار و با فاصله از اجتماع تبدیل شده اند ، در صورتی که اصلاً انجام نمی شود. هر یک از این عوامل می تواند از دلایل واقعی پریشانی شما باشد. تنها بودن یا زندگی تنها می تواند ارتباط چندانی با آن نداشته باشد.

خیلی ساده است که به افراد مجردی که در طی همه گیر شدن تنها زندگی می کنند نگاه کرد و گفت ، "شما بیچاره". این کاملاً منطبق بر روایت غالب کسری زندگی مجردی است - تصویری کاملاً گمراه کننده و ناعادلانه از معنای مجرد بودن. هرچند ذهن پرسشگر توجه خود را به زوج های زندگی مشترک و متاهل معطوف می کند ، متوجه می شوند که بسیاری از آنها نیز استرس همه گیری را احساس می کنند ، به روش های خاصی که ممکن است با تقسیم یک فضا تشدید شود. روابط آنها ممکن است دردناک باشد. این افراد تنها نیستند و به تنهایی زندگی نمی کنند ، اما این امر لزوماً آنها را از استرس ، نزاع ، تنهایی یا غم و اندوه در امان نمی دارد.

ازدواج کردن و شادتر نشدن

بیش از حد بسیاری از فیلم ها ، رمان ها ، آهنگ های عاشقانه ، ستون های توصیه ، داستان های رسانه ای ، و افسانه ها تفکر جادویی را تشویق می کنند. اگر فقط شاهزاده یا شاهزاده خانم جذاب ظاهر شود ، ما باور می کنیم ، همه آرزوهای ما محقق می شوند. ما می توانستیم ازدواج کنیم و پس از آن دیگر هرگز تنها نخواهیم شد و پس از آن خوشبخت زندگی خواهیم کرد.

اگرچه تحقیقات علمی چیز دیگری را نشان می دهد. برخی از بهترین شواهد مربوط به 18 تحقیق است که همان افراد را در طول سالهای زندگی خود دنبال می کرد ، زیرا آنها از مجرد بودن به ازدواج رسیدند. به طور متوسط ​​، افرادی که ازدواج کرده اند در حدود زمان عروسی افزایش مختصر شادی را تجربه کرده اند. سپس آنها به همان اندازه که مجرد بودند خوشحال یا ناراضی بودند. اما حتی آن اثر کوتاه مدت ماه عسل نیز فقط در مورد افرادی که ازدواج کرده و ازدواج می کنند برخوردار بود. کسانی که به سمت طلاق می رفتند هم اکنون با نزدیک شدن به روز عروسی کمتر خوشحال می شوند.

هر یافته ای از تحقیقات علمی نتیجه ای است که به طور متوسط ​​در بین افراد زیادی وجود دارد. این بدان معنی است که همیشه استثناهایی وجود دارد. بعضی از افراد واقعاً ازدواج می کنند ، شادتر می شوند و شادتر می مانند. هرچند انتظار اینکه این اتفاق طبیعی بیفتد اشتباه است.
زندگی با افراد دیگر و هنوز احساس تنهایی

همانطور که قبلاً در مورد آن صحبت کردم ، تنها بودن همان تنها بودن نیست. افراد مجرد غالباً دارای شبکه های اجتماعی قدرتمندی هستند که با پشتکار آنها را حفظ می کنند. بسیاری از افراد مجرد با افراد دیگر زندگی می کنند و برخی از زوج های متعهد - از جمله برخی از زوج های متاهل - جدا از هم زندگی می کنند.

اما حتی وقتی "تنها" به معنای زندگی تنها باشد ، ارتباط با تنهایی همیشه آن چیزی نیست که انتظار می رود. مطالعه روی بیش از 16000 بزرگسال مثال خوبی است که چرا ما اغلب در این مورد گیج می شویم. در ابتدا ، محققان فقط همه افرادی را که تنها زندگی می کردند با تمام افرادی که با دیگران زندگی می کردند (چه یک شریک عاشقانه و چه شخص دیگری) مقایسه کردند. مردم تنها زندگی می کنند ، همانطور که کلیشه های تحقیرآمیز اصرار دارند.

۲۶ مهر ۹۹ ، ۱۷:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

تحقیقات جدید رابطه بین استرس و افسردگی را کشف می کند

محققان در انستیتوی کارولینسکا در سوئد پروتئینی را در مغز شناسایی کردند که هم برای عملکرد ماده تنظیم کننده روحیه سروتونین و هم برای ترشح هورمون های استرس مهم است. این یافته ها که در مجله Molecular Psychiatry منتشر شده است ، نشان می دهد که پس از تجربه ضربه یا استرس شدید ، برخی از افراد دچار استرس مزمن می شوند. این خطر ابتلا به بیماری های دیگر مانند افسردگی و اضطراب را افزایش می دهد ، اما هنوز مشخص نیست که چه مکانیزمی در پشت آن است یا چگونه پاسخ استرس تنظیم می شود.

گروه تحقیقاتی در انستیتوی کارولینسکا قبلاً نشان داده بود که پروتئینی به نام p11 نقش مهمی در عملکرد سروتونین ، انتقال دهنده عصبی در مغز و تنظیم کننده خلق و خو دارد. بیماران افسرده و قربانیان خودکشی سطح کمتری از پروتئین p11 را در مغز خود دارند و موشهای آزمایشگاهی با کاهش سطح p11 رفتاری مانند افسردگی و اضطراب نشان می دهند. سطح p11 در موش ها همچنین می تواند توسط برخی از داروهای ضد افسردگی افزایش یابد.

ادامه مطلب...
۲۳ مهر ۹۹ ، ۱۸:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

واژه های 3 حرفی که روانشناسان کودک دوست دارند

فرزندپروری همه گیر سخت است. برای بسیاری از ما ، فرزندپروری در طول Covid-19 سخت ترین کاری است که تاکنون باید انجام دهیم. تعجب آور نیست که Google در جستجوی فرسودگی والدین ، والدین و استرس و مدیریت احساسات در حال افزایش است. همچنین تعجب آور نیست که کودکان بیش از هر زمان دیگری علائم مربوط به استرس را تجربه می کنند. ویروس کرونا مانند هدیه ای است که دائماً مصرف می شود و به نظر نمی رسد که به این زودی ها از آن بگذریم. حتی وقتی از آن گذشته ایم ، من فکر می کنم همه گیری های بعدی که این کشور با آن روبرو است همه گیری های نشانه شناسی پس از سانحه و فرسودگی شغلی خواهد بود.

والدین حتی در مواردی که بیماری همه گیر پیچیده ای ایجاد کند ، سخت است. گاهی اوقات ، فرزندپروری بسیار سخت است ، ما فراموش می کنیم که تغییرات ساده ای وجود دارد که می تواند کمک کند. در اینجا لیستی از برخی از کلمات 3 حرفی مورد علاقه من وجود دارد که می تواند فرزندپروری ما را تغییر دهد. من سعی می کنم این لیست را مرور کنم و هر روز حداقل یکی از این کلمات را با بچه هایم یا با خودم استفاده کنم. به نظر می رسد ، بزرگسالان فقط بچه هایی بزرگ هستند و استفاده از این کلمات با خود می تواند به ما کمک کند تا با خودمان مهربان تر هم باشیم.

هنوز:

این کلمه ای است که سعی می کنم انتهای هر جمله ای را که با "نمی توانم" شروع می شود ضمیمه کنم. خواه این جمله در مورد چگونگی "من نمی توانم" باشد - میله های میمون را پیمایش کنید ، کسرها را ضرب کنید ، از Canva استفاده کنید ، یا با یک همسالان دردسرساز کنار بیایید ، این کلمه هنوز جمله را از کشنده به امیدوار تبدیل کرده است. من نمی توانم چرخ دستی انجام دهم - با این حال. من هنوز نمی توانم یک قرص نان مایه ترشی موفق را بپزم. من هنوز نمی توانم معادلات درجه دوم را مدیریت کنم. و همچنین ، برای والدین - هنوز وقتی بچه ها با هم اختلاف دارند نمی توانم آرام باشم. من نمی توانم چند ماه دیگر از تحصیل ترکیبی را تحمل کنم - هنوز. من هنوز نمی توانم فرزندانم را وادار کنم که ساعت خواب را رعایت کنند. یک کتاب کودکانه فوق العاده که این مفهوم را آموزش می دهد "Bubblegum Brain" نام دارد. این اثر توسط جولیا کوک ارائه شده است ، و توصیف می کند که چگونه طرز فکر رشد ، یا توانایی استقامت با وجود ناامیدی به موفقیت ما کمک می کند. این کتاب بسیار کودک پسند است اما پیام بزرگی نیز برای بزرگسالان دارد. (برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد فرزندپروری برای تقویت ذهنیت رشد ، اینجا را کلیک کنید.)

و:

این واژه مورد علاقه پزشکان DBT است ، زیرا به ما کمک می کند ماهیت دیالکتیک روانشناسی انسان را به خاطر بسپاریم. دو چیز متناقض می تواند همزمان درست باشد. استفاده از "و" در برقراری ارتباط با کودکان به ما کمک می کند عشق و اعتقاد راسخ خود را نسبت به آنها منتقل کنیم ، حتی وقتی آنها را مورد مواخذه قرار می دهیم. شما پسری فوق العاده و مهربان هستید ، و وقتی با برادران خود مخالف هستیم باید روی استفاده از کلمات خود کار کنیم. شما یک بچه مسئولیت پذیر هستید و ما باید یک سیستم بهتر برای مدیریت زمان در اطراف کارها پیدا کنیم. شما فرد خوبی هستید و باید برخی مهارت های تحمل را یاد بگیرید. به هر حال ، بچه های ما می توانند دلخراش ترین موجودات جهان باشند و ما آنها را بیش از آنچه که بیان کنیم دوست داریم ، درست است؟ ما همیشه می خواهیم پیام را (به قول جاویدان آقای راجرز) منتقل کنیم. من شما را همانطور که هستم دوست دارم و همیشه مهارتهایی وجود دارد که می توانید یاد بگیرید ، توانایی هایی که می توانید به آنها تسلط پیدا کنید و احساساتی است که می توانید تنظیم کنید بهتر تنظیم کنید. یکی دیگری را لغو نمی کند. این قدرت کلمه "و" است.

قبل:

وقتی کودکی همچنان در الگوی رفتاری که ما آن را تأیید نمی کنیم گیر افتاد ، باید بخاطر بسپاریم که آنها کالاهای نهایی نیستند. در عوض ، آنها در حالت تغییر "قبل" هستند. گاهی اوقات ، کودکان تا زمانی که برای رسیدن به مرحله بلوغ آماده نشوند تغییر نمی کنند. گاهی اوقات ، مسئله توسعه است. گاهی اوقات مسئله انتظارات همسالان است و گاهی انگیزه. من یک بیمار من را به یاد می آورم که به سادگی نمی توانست مدیریت زمان را یاد بگیرد - مادرش انواع نمودارها و سیستم های رفتاری را امتحان کرد ، اما هیچ چیز گیر نکرد. تا اینکه برای گروه موسیقی تست داد و پذیرفته شد. تمرین باند قبل از مدرسه بود ، که به معنای گرفتن زود هنگام اتوبوس بود. او هرگز یک بار اتوبوس را از دست نداد! ترکیبی از بلوغ و انگیزه او را به جایی رساند که هیچ مقدار اصلاح رفتار یا تشویق والدین نمی توانست. او قادر به تغییر نبود ، فقط در وضعیت "قبل" تغییر بود.

همین مسئله را می توان در مورد والدین نیز بیان کرد - هنگامی که افراد سعی می کنند الگوهای جدید فرزندپروری را بیاموزند ، بسیار دلهره آور به نظر می رسد. اما شاید ما نالایق نباشیم ، فقط "قبل" تغییر کرده ایم. من دیده ام که بسیاری از والدین در فکر تسلط بر فرزندپروری با OCD یا اضطراب یا چالش های اجتماعی به زودی مهارت های جدید را تسلط دارند مانند کلمه "هنوز" ، کلمه "قبل" به ما یادآوری می کند که اگر بگذاریم خودمان آن روند را بپذیریم ، همیشه در حال رشد ، تغییر و تحول هستیم.

چرا ، و چرا اکنون:

این کلمه ای است که به ما کمک می کند بفهمیم که اغلب انگیزه های زیادی برای رفتار و انگیزه های فرزندان ما وجود دارد. چرا فرزند من در این زمان ، وقتی دیروز مورد تحریک قرار گرفت و اجازه داد آن را روی خود بشوید ، چنین واکنش شدیدی نسبت به اذیت شدن توسط این شخص نشان داد؟ چرا این وضعیت باعث می شود فرزند من رفتاری را انجام دهد که به نظر غیرعقلانی است؟

چرا یک کلمه عالی برای والدین نیز هست ، زیرا به ما کمک می کند تا بفهمیم چرا بعضی اوقات می توانیم در برابر عوامل استرس زا واکنش نابرابر داشته باشیم. چرا می توانم هنگام فروپاشی کودک اینقدر آرام بمانم ، اما وقتی خواهر و برادر دیگری به دیگران طعنه می زند ، خیلی شدید واکنش نشان می دهم؟ آیا این به احساسات حل نشده خودم در مورد قلدری خواهر و برادر ارتباط دارد؟ چرا شب های سه شنبه در خانه ما بسیار دشوار است؟ آیا راهی برای مدیریت بهتر برنامه در روزهای سه شنبه وجود دارد؟ چرا یک سوال عالی برای فهمیدن اینکه آیا هنوز ارواح گذشته ما هستند که امروز در والدین ما دخالت می کنند وجود دارد؟ غالباً ، وقتی با فرزندانمان پاسخ نامتناسبی می دهیم ، یا به دلیل میزان استرس خودمان است ، یا به دلیل احساسات برطرف نشده ما از کودکی است. چرا به ما کمک می کند الگوهایی که منجر به رفتار ما می شوند را دریابیم.

 

ایش:

یک کتاب تصویری فوق العاده از پیتر رینولدز به نام "Ish" وجود دارد. من توصیه می کنم که هر پدر و مادری کتاب را بخرد و از آن برای بحث در مورد کمال گرایی با فرزندان خود استفاده کند. "ایش" روشی را که مسخره خواهر و برادر بزرگتر باعث می شود پسر جوان تلاش برای ترسیم را متوقف کند ، توصیف می کند ، تا زمانی که خواهرش قدرت شادی را به او می آموزد. به جای اینکه یک گل عالی بکشید ، یک "ish-flower" یا "ish-dog" یا "مداد ish" بکشید. به زودی ، پسر لذت خلقت را بدست می آورد. وقتی من با کودکی کار می کنم که با شروع یک مهارت جدید مرعوب می شود ، ما در مورد چگونگی انجام یک کار خوب صحبت می کنیم - و این همه مهم است. لازم نیست که یک امتیاز عالی ، یک گل برنده ، یا بهترین چرخ دستی کلاس باشد. برای شروع ، تمام آنچه که ما نیاز داریم این است که سعی کنیم و "همان" انجام دهیم.

در مورد والدین هم همینطور. ما می توانیم در فهرست نویسی بی پایان از مشکلات و پیروزی های والدین ، ​​بزرگترین تخلفات و موفقیت های خود گم شویم. اما واقعیت این است که ، ما باید والدین را به طور واکنشی پاسخ دهیم. همانطور که D.W. وینیکات گفت ، شکست های کوچک والدین برای کودک سالم است. تا زمانی که ما یک کار خوب انجام دادیم - ایش ، و آنها غذای سالم خوردند ، به موقع به رختخواب رفتند - و حتی تکالیف خود را انجام دادند - ما کار خوبی انجام می دهیم والدین به کمال نمی رسند ، بلکه به ارتباط ، شکست های اجتناب ناپذیر و توانایی ما در ترمیم آنها بستگی دارد. (برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اینکه چگونه کمال گرایی والدین می تواند منجر به نتایج مضر شود ، اینجا و اینجا را کلیک کنید.)

گاهی اوقات ، والدین در شرایط استرس زا می توانند به سادگی افزودن برخی کلمات سه حرفی به واژگان ما باشند. من دوست دارم از پدر و مادر همکار خود در مورد کلمات سه حرفی دیگر که می توانند کمک کنند ، بشنوم.

 منبع : https://www.psychologytoday.com

۲۱ مهر ۹۹ ، ۱۳:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

نحوه کاهش نزاع در هنگام COVID

زندگی همه گیر استرس زا است و ما معمولاً آن را با یکدیگر روبرو می کنیم. زندگی در محله های تنگ و تنگ و گذراندن هر لحظه بیداری با هم اتاقی ها ، همسران یا بچه ها ، زمینه مناسبی برای درگیری به نظر می رسد. و گرچه درگیری به خودی خود بد نیست - گفتگو در مورد موضوعاتی که به ناچار پیش خواهد آمد احتمالاً ایده خوبی است - روش هایی وجود دارد که می توانیم این کار را بهتر انجام دهیم ، بنابراین تا زمانی که واکسن پیدا نکنیم هرکدام از ما گوشه گیر نمی شود .

هنگامی که همه چیز متشنج می شود ، در اینجا پنج روش برای کاهش نزاع و نجات روابط شما وجود دارد:

تأثیر را بپذیر: مطالعات گوتمن ، درمانگر زوج ، مطالعات پیشگویی انجام داد که پیش بینی می کرد کدام یک از زوجین طلاق می گیرند. یافته های او؟ هنگامی که شوهرها نفوذ همسر خود را می پذیرفتند ، احتمال ماندن همسران بیشتر بود. پذیرش نفوذ به نظر نقطه مقابل دفاع است. وقتی شخص مقابل شکایتی دارد ، به جای اینکه به او بگویید چرا اشتباه می کند ، به او بگویید که چرا حق با اوست. "شما یک نکته خوب دارید" را به اشتراک بگذارید و به دنبال مواردی بروید که در مورد آنها با آنها توافق کنید. وقتی نفوذ را می پذیرید ، برای پیروزی در درگیری خارج نیستید. شما در حال یافتن راه حلی هستید که برای هر دوی شما مفید باشد.

کمی استراحت کنید: برای درک اینکه چرا استراحت کمک می کند ، بیایید از مفهوم استاد روانپزشکی دن سیگل در مورد پنجره تحمل بازدید کنیم. به گفته سیگل ، همه ما یک "منطقه تحریک بهینه" داریم که در آن در بهترین حالت کار می کنیم. ما می توانیم منطقی فکر کنیم و دیدگاه های دیگران را در نظر بگیریم. با این حال ، وقتی استرس داریم - مثل وقتی که کودک نوپای ما پیراهن جدیدمان را بزرگ می کند ، یا وقتی سگ ما در حین جلسه بزرگنمایی شروع به قوز کردن پا می کند - از این منطقه بهینه فراتر می رویم. ممکن است بیش از حد برانگیخته شویم (احساس لبه ، آماده بودن برای مبارزه یا دویدن) یا تحریک افتادگی (خاموش شدن ؛ احساس بی حسی).

سیگل استدلال می کند که وقتی خارج از منطقه تحریک بهینه خود هستیم ، هدف ما ادامه بحث نیست ، زیرا این کار بیهوده یا حتی آسیب زننده خواهد بود. این است که خود را آرام کنیم. یک راه عالی برای این کار ، استراحت دادن است. بازگشت به درگیری وقتی احساس آرامش می کنیم باعث می شود کمتر یکدیگر را سرزنش کنیم و بیشتر به حرف های یکدیگر گوش دهیم.

یکی دیگر را تأیید کنید: گوهر دیگری از جان گوتمن ، محقق زوج ، مفهوم "نسبت جادو" است. گاتمن دریافت که زن و شوهرهایی که دوام دارند نسبت 5 به 1 نظرات مثبت به نظرات منفی دارند. به طور کلی ، روش زوج درمانی گاتمن نه تنها از طریق تجارب منفی بین زوجین بلکه برای ایجاد تجربه های مثبت نیز کارایی دارد. وقتی راه هایی برای تأیید دیگران در اطراف خود پیدا کردیم ، در صورت بروز اختلافات ناگزیر ، آمادگی بهتری خواهیم داشت.

ما قبل از بروز اختلاف با ایجاد یک شبکه ایمنی از عشق و احترام به یکدیگر آماده می شویم تا درگیری سالم داشته باشیم. ابراز علاقه و قدردانی ، به اشتراک گذاشتن تعارف و نشان دادن تحسین همه راه های این کار است.

احساسات اساسی را نامگذاری کنید: تحقیقات نشان می دهد که عمل ساده نامگذاری احساسات ، آمیگدالای ما را غیرفعال می کند ، بخشی از مغز که هنگام عصبانیت یا استرس فعال می شود. ما می توانیم از این مورد به نفع خود در درگیری استفاده کنیم و سعی کنیم احساسی را که فرد مقابل در هنگام درگیری احساس می کند نامگذاری کنیم. به جای پاسخ دادن به محتوای پیام آنها ، می توانیم احساسات پشت آن را بیان کنیم. به عنوان مثال ، اگر هم اتاقی شما بگوید: "من نمی توانم فکر کنم زیرا شما در جلسات بزرگنمایی خود بسیار بلند هستید" ، به جای اینکه از خود دفاع کنید ، ممکن است تأمل کنید ، "بنابراین شما می گویید که احساس استرس می کنید و نمی توانید تمرکز؟"

راهی برای خندیدن پیدا کنید: مطالعه ای درمورد درگیری زن و شوهر نشان داد که وقتی آنها از شوخ طبعی استفاده می کردند ، آنها ابراز رضایت بیشتری از رابطه ، احساس نزدیکی و تفاهم بهتر پس از بحث داشتند. از همه مهمتر ، این نتایج به نوع شوخ طبعی بستگی داشت. شوخ طبعی پرخاشگرانه (مانند کنایه یا اظهارنظر برای پایین آوردن یا دستکاری شریک زندگی) به نزدیکی و رضایت کمتر از رابطه ارتباط داشت. شوخ طبعی (گفتن جوک یا سر و صدا برای کاهش تنش) با این نتایج مثبت همراه بود. بنابراین دفعه بعدی که تنش ها ایجاد می شود ، یک شوخی را ترک کنید.

درگیری نزولی این است که به شخص دیگری نشان دهید که او را می شنوید و برای دیدگاه او ارزش قائل هستید ، حتی وقتی ممکن است از شما ناراحت باشند. ما می توانیم این کار را انجام دهیم با پذیرفتن خطاهای خود و شایستگی های دیدگاه های دیگر ، استراحت در هنگام داغ شدن اوضاع ، نشان دادن اینکه ما همیشه عاشق یکدیگر هستیم و برای یکدیگر ارزش قائل هستیم ، بازتاب احساسات زیر محتوای آنچه به اشتراک گذاشته می شود ، یا یافتن راهی خندیدن تا تنش را ذوب کند. استفاده از این مهارت ها روابط همه گیر و زندگی ما را کمی راحت تر می کند.

۲۰ مهر ۹۹ ، ۱۳:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

چه نوع فردی به QAnon اعتقاد دارد؟

وقتی به سمت فصل انتخابات می رویم ، توجه رسانه ها در اطراف QAnon سر و صدا می کند. در اینجا مصاحبه ای است که من برای مقاله جولیا ساکس در مورد QAnon برای GritDaily انجام داده ام:

آیا در افراد صفات خاصی را مشاهده کرده اید که به QAnon معتقد می شوند؟

اول از همه ، حدود نیمی از مردم حداقل به یک نظریه توطئه اعتقاد دارند ، بنابراین باورهای تئوری توطئه "طبیعی" است. همانطور که گفته شد ، تحقیقات روانشناسی درجات بیشتری از برخی از تحریکات شناختی را در میان کسانی که به تئوری های توطئه اعتقاد دارند نشان داده است - مانند نیاز به منحصر به فرد نیاز به اطمینان ، تعطیلی و کنترل و عدم تفکر تحلیلی. اما بهترین پیش بینی کننده باور تئوری توطئه ممکن است بی اعتمادی و به طور خاص تر ، بی اعتمادی به منابع معتبر اطلاعات باشد. این بدان معناست که افرادی که به احتمال زیاد معتقد به QAnon می شوند به منابع اصلی اطلاعات بی اعتماد هستند ، زمان زیادی را در اینترنت و شبکه های اجتماعی به جستجوی پاسخ های جایگزین می گذرانند و از ارادتمندان رئیس جمهور ترامپ هستند.

QAnon همچنین شامل جنبه های دیگری است که برای برخی جذاب است که می تواند به عنوان "قلاب" باشد که مردم را به دنیای QAnon فریب می دهد. بدیهی است که یک م centralلفه مرکزی طرفدار ترامپ / ضد لیبرال وجود دارد ، اما همچنین با مسیحیت انجیلی و نبرد آخرالزمانی درخشان آن بین خیر و شر هم پوشانی قابل توجهی دارد. و اکنون با افرادی که نگران قاچاق رابطه جنسی کودکان هستند همپوشانی وجود دارد ، و QAnon را با # هواپیماهای نجات دهنده کودکان نجات می دهد. اما با کنجکاوی ، کسانی که از این زاویه "قلاب" شده اند می توانند چشم خود را بر دوستی رئیس جمهور ترامپ با جفری اپستین یا چندین اتهام مطرح شده علیه وی در مورد تجاوز جنسی به خردسالان ببندند که این امر به یک مورد کلاسیک ناهماهنگی شناختی مربوط می شود و تعصب تأیید.

این تئوری توطئه از چه راههایی بر روابط تأثیر می گذارد؟

برای حفظ اعتقادات حاشیه ای ، اغلب لازم است که از جریان اصلی ، از جمله خانواده و دوستانی که با شما مخالف هستند ، دور شوید. پیروان QAnon در "سقوط از سوراخ خرگوش" غالباً دنیای جدید و تا حدی "خانواده" جدیدی از معتقدین هم عقیده پیدا کرده اند که باعث می شود روابط قبلی از پاداش کمتری برخوردار و پر بارتر شوند. مشابه اختلاف در اعتقادات سیاسی ، استدلال های مربوط به QAnon می تواند قطعاً ازدواج ها را از بین ببرد یا فشارهای قابل توجهی در روابط دیگر ایجاد کند.

غرق شدن در دنیای اینترنت QAnon همچنین می تواند به یک اعتیاد رفتاری به فعالیت هایی مانند بازی های ویدیویی یا قمار شبیه باشد. QAnon دنیای پیچیده ای از تئوری های توطئه به هم پیوسته است. برای پیگیری تلاش قابل توجهی لازم است. بنابراین ، ایثارگران معمولاً بیشتر و بیشتر وقت خود را صرف این کار می کنند ، به ازای روابط شخصی ، کار یا فعالیتهای تفریحی سنتی.

چگونه کسی باید چگونه صحبت کند که با یک عزیز در مورد اعتقاد خود به QAnon صحبت کند؟

قبل از اینکه امتحان کنید ، به اهداف خود فکر کنید: آیا فقط سعی دارید در شام شکرگذاری صحبت های کوچکی داشته باشید؟ آیا واقعاً می خواهید بفهمید که آنها به چه چیزی اعتقاد دارند و چرا؟ یا می خواهید نظر آنها را تغییر دهید؟

بسته به شرایط ، بهتر است اصلا QAnon را مطرح نکنید. اگر می خواهید در این مورد س askال کنید ، سعی کنید با گوش دادن شروع به درک مطلب کنید. ببینید آیا موارد مشترکی وجود دارد یا خیر. بدانید که اعتقاد به QAnon مستلزم رد منابع اصلی اطلاعات است ، به طوری که تربیت افراد باعث تغییر ذهن هیچ کس نمی شود. اگر می خواهید اعتقادات آنها را به چالش بکشید ، در QAnon بخوانید: بحث از یک مکان ناآگاهی احتمالاً شما را خیلی دور نخواهد کرد. هیچکدام از آنها مسخره نیستند ، اگر عزیز شما "یک م trueمن واقعی" باشد.

 

آیا این اختلاف با اعتقادات سیاسی یا مذهبی است؟ کسی چقدر باید از عمه ای که به QAnon معتقد است شکرگذاری بیاید ترسیده باشد؟

من از کلمه "ترسیده" استفاده نمی کنم. اگر بدنبال دعوا نیستید ، بحث نکنید و درگیر نشوید. اگر آنها آن را مطرح کردند ، سعی کنید جمله ای مانند این را بیان کنید: "من می دانم این واقعاً برای شما مهم است ، اما من ترجیح می دهم در این مورد صحبت نکنم ... آیا می توانم امشب درباره چیز دیگری صحبت کنیم؟"

۰۳ مهر ۹۹ ، ۱۶:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

چرا زنان درد مزمن بیشتری نسبت به مردان تجربه می کنند

اگر درد مزمن دارید ، تنها نیستید. تخمین زده می شود که 25.3 میلیون بزرگسال در ایالات متحده درد شدید و روزانه داشته باشند ، که به طور قابل توجهی زنان بیشتر از مردان است. حدود 55 درصد از بزرگسالان ایالات متحده حداقل دردهایی را در سه ماه گذشته گزارش کرده اند. درد مزمن یکی از دلایل شایع مراجعه به پزشک و از جمله دلایل عمده مصرف دارو است.

اما وقتی صحبت از درد می شود ، یک شکاف جنسیتی وجود دارد. زنان درد مکرر ، طولانی تر و شدیدتری نسبت به مردان دارند. به عنوان مثال ، یک بررسی ملی نشان داد که حدود 16 درصد از مردان سفیدپوست و 8 درصد از مردان سیاه پوست احساس درد شدید دارند ، اما این تعداد به ترتیب برای زنان سفیدپوست به 22 درصد و برای زنان سیاهپوست به 11 درصد افزایش یافت.

زنان همچنین بیشتر از مردان به بیماری های دردناک مانند سندرم خستگی مزمن ، فیبرومیالژیا ، آندومتریوز ، سیستیت بینابینی ، ولوودینیا و اختلالات گیجگاهی فکی (TMJ) مبتلا می شوند. آنها همچنین شدت درد بیشتری نسبت به مردان را از برخی شرایط خاص مانند سرطان گزارش می کنند. و زنان به راحتی بیش از مردان به درد ناشی از شرایط جسمی توجه می کنند. آنها تشخیص می دهند که چه مشکلی پیش آمده است. از طرف دیگر ، مردان تمایل دارند که وقتی درد را به آن توجه می کنند ، نادیده بگیرند.

درد تعریف شده

در زنان ، تغییر مداوم سطح هورمونی از طریق بلوغ ، قاعدگی ، بارداری و قبل و بعد از یائسگی به این اختلافات جنسی کمک می کند. به عنوان مثال ، قبل از بلوغ ، تفاوت قابل توجهی در ایجاد شرایط دردناک بین دختران و پسران وجود ندارد. پس از آن ، این اختلافات چشمگیر است ، در زنان دو تا شش برابر بیشتر احتمال دارد که به شرایط مزمن درد مانند سردرد ، سندرم روده تحریک پذیر و فیبرومیالژیا مبتلا شوند. همچنین در سطح درد و فراوانی بعد از یائسگی تفاوت وجود دارد.

شدت درد هنگامی که سطح استروژن پایین است و سطح پروژسترون زیاد است ، افزایش می یابد ، همانطور که در نیمه دوم چرخه قاعدگی وجود دارد ، احتمالاً به این دلیل که وقتی سطح استروژن زیاد است ، مواد شیمیایی "احساس خوبی" در مغز دارند می توانید فواید تکاملی آن را تصور کنید: بالاترین سطح استروژن در دوران بارداری و زایمان ، بنابراین می تواند تسکین دهنده درد طبیعی باشد. در واقع ، در دوران بارداری ، هنگامی که سطح بالا و ثابت می ماند ، مطالعات نشان می دهد بسیاری از شرایط درد بهبود می یابد و حساسیت به درد کاهش می یابد.

 

تجارب زندگی و وضعیت احساسی

 

تجربیات گذشته یک زن ، به ویژه آنهایی که شامل ضربه و سو abuse استفاده ، و همچنین وضعیت عاطفی و استرس های زندگی فعلی او است ، بر سطح درد و حتی ایجاد شرایط دردناک تأثیر دارد. در واقع ، من اغلب دردهای مزمن را نشانه این می دانم که این تجربیات در بدن شما جاسازی شده است ، و درد وسیله ای است که بدن شما به آن آسیب ها پاسخ می دهد ، حتی اگر مدت ها پیش رخ داده باشد.

قبل از اینکه در این مورد چیز دیگری بگویم ، بگذارید این را هم بگویم که مهم نیست تاریخ گذشته شما ، درد شما واقعی است. فقط ممکن است سابقه گذشته شما پاسخ بدن شما به درد را افزایش دهد و شما را مستعدتر کند.

یک مطالعه بر روی 380 زن نشان داد که کسانی که گزارش کرده اند قربانی زورگویی یا سو abuse استفاده شده اند ، بیشتر دچار شرایط دردناک دستگاه تناسلی / ادراری می شوند. آنچه اتفاق می افتد این است که بدن آنها در حالت آماده باش بالایی قرار دارد. در بیشتر افراد ، پاسخ طبیعی به درد این است که بدن تنظیم شده و درد کاهش می یابد. اما در افرادی که سابقه تروما دارند ، بدن در حالت "هشدار" مداوم وجود دارد و منجر به آگاهی بیش از حد از عوامل استرس زای داخلی و خارجی می شود.

حتی وضعیت اقتصادی اجتماعی و محیط کار نیز می تواند احساس درد کند تحت تأثیر قرار می گیرد.

به همین دلیل بسیار مهم است که شما با تیم مراقبت بهداشتی خود را برای شناسایی مسائل فراتر از جسمی - از جمله عاطفی ، اجتماعی ، ذهنی و روحی - برای کمک به شما در کار شما.
مدیریت درد

مدیریت درد مزمن نیاز به یک رویکرد جامع در درمان پزشکی و مکمل دارد. یک بررسی در سال 2015 بر روی 2400 زن مبتلا به درد مزمن نشان داد که 65 احتمال ورزشها را امتحان کرده اند. 49 درصد ماساژ 45 درصد فیزیوتراپی ؛ و 42 مورد مراقبت برای درد آنها. همچنین همین یوگا (27 درصد) ، عمل جراحی (26 درصد) ، طب سوزنی (20 درصد) و ماری جوانا پزشکی (18 درصد) را امتحان کردند.

یکی از زمینه هایی که مهم است و لازم نیست از آن غافل شود ، روش فکر کردن در مورد درد خود است. یک مطالعه نشان داد که زنانی که افکار منفی در مورد درد خود دارند - که درد در ذهن خود را بزرگتر می کنند - درد شدیدتری را گزارش می کنند و احتمال دارد مواد مخدر تجویز شود نسبت به مردان با همان وضعیت دردناک یا زنانی که دارای تفکر هستند منفی پایین تر هستند ، استفاده می کنند.

این مکان است که درمان شناختی می تواند به ویژه مفید باشد. این شکل از درمان کوتاه مدت به شما می آموزد که درد خود را در چارچوب مناسب قرار دهید و از افکار منفی دور شوید. مطالعات نشان می دهد که در درمان درد مزمن و کاهش فاجعه ، با یا بدون رویکردهای دیگر ، کاملاً بیشتر است. برای کسب اطلاعات بیشتر ، می توانید ابزار پزشکی پزشکی و بدن ما را در مورد درد بررسی کنید.

باز هم ، به همین دلیل است که مراقبت از خود بسیار مهم است. زنان به دلیل ریختن انرژی در مراقبت از دیگران و بسیار کم در مراقبت از خود مشهور هستند.


نتیجه

یافتن مناسب ترین رویکردها برای مدیریت و کاهش درد شما می توانید یک روند ناامیدکننده باشد. ممکن است ، من از شما می خواهم که صبور باشید و اجازه ندهید کسی درد شما را برطرف کند. من هم از شما می خواهم که در جستجوی تسکین درد از انواع پزشکان - اعلم از آلوپاتیک و مکمل - کمک کنید و یک رویکرد جامع را دنبال کنید.

۰۲ مهر ۹۹ ، ۱۷:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر