۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

7 دلیل که شما به مشاوره قبل از ازدواج نیاز دارید!

همه زوجین درگیری را تجربه می کنند. برای برخی از آنها جنگ در مورد پول است. برای دیگران این یک زندگی جنسی است که فاقد آن است یا الگویی برای بحث و گفتگو مداوم. و همه گیری ویروس کرونا ویروس استرس احتمالی دیگری را نیز به آن اضافه کرده است: اوقات بیشتر در خانه با هم ، که می تواند تنش ها را تشدید کند یا ترک های پنهان در روابط را فاش کند.

مشاوره قبل از ازدواج می تواند کمک کند. برخلاف آنچه برخی ممکن است باور کنند ، این در مورد انگشت اشاره نیست - چه کسی چه کاری انجام داده است یا مقصر چه کسی است. ترسی راس ، درمانگر روابط و خانواده در شهر نیویورک ، می گوید: "زوج درمانی ، ابزاری را برای برقراری ارتباط و درخواست آنچه شما نیاز دارید فراهم می کند."

چشم غلطک ، توجه داشته باشید: طبق انجمن روانشناسی آمریکا ، حدود 75 درصد از زن و شوهرهایی که درمان را انتخاب می کنند ، می گویند این روابط آنها را بهبود می بخشد. راس می گوید: "بسیاری از زوج ها به من می گویند که تنها ساعتی است که در طول هفته روی یکدیگر متمرکز هستند و هیچ حواس پرتی ندارند."

گیل سالتز ، MD ، استادیار بالینی روانپزشکی در بیمارستان نیویورک-پرسبیتریان ، کالج پزشکی ویل کورنل ، می گوید بسیاری از شرکا سالها با هم درگیر هستند قبل از اینکه درمان را انجام دهند ، می گوید: رفتارهای ناسالم و احساسات کینه توز ممکن است برای مدت زمان طولانی تری تغییر کنند.

سد اصلی برای کمک گرفتن؟ وقتی فقط یک نفر در رابطه مشتاق تغییر است. سالتز می گوید: "گاهی شخصی وارد کار می شود که بسیار مایل به انجام کار است و شخص دیگر این کار را نمی کند." "در نهایت ، هر دو نفر باید شرکت کنند."

این هفت دلیل متداول برای کمک به زوجین است.

 

1. شما از هم جدا شده اید

بعد از سالها ازدواج ، برخی از زوجین دیگر با یکدیگر درگیر نمی شوند و صرفاً به عنوان هم اتاقی زندگی می کنند. دیوید وودسفلو ، روانشناس بالینی و درمانگر زوجین و بنیانگذار و مدیر موسسه وودسفلو برای زوج ها ، در آتلانتا می گوید: بروز طلاق در زمان های مختلف به اوج خود می رسد. وی خاطرنشان کرد: "بالای موج اول حدوداً هفت سال است." "بالای موج دوم 21 سال است. آن طلاق دوم معمولاً یک طلاق در حال رشد است. این در مورد اجتناب است ، نه جنگیدن. "

راس می گوید: "من از زوجین شنیده ام که می گفتند ،" ما با هم یک خانه اداره می کنیم ، اما هیچ ارتباط و صمیمیتی وجود ندارد. اما هر دو خیلی شلوغ هستیم و مهم نیست "،" مسافت از این قبیل می تواند برای مدت طولانی ادامه یابد زمانی که مردم زندگی خود را با چیزهای دیگر پر می کنند و هرگونه تنهایی یا نیازی را که دارند پایین می آورند. سپس اتفاقی می افتد - بازنشسته می شوند یا لانه می شوند - و به هم نگاه می کنند و فکر می کنند ، ما اکنون چه کسی زن و شوهر هستیم؟ "

سالتز مشاهده می کند که زوجین غالباً آنچه را که باعث گردهم آمدن آنها شده بود فراموش می کنند. "اگر مدت طولانی با کسی بوده اید ، روایت زندگی ، خاطرات و تاریخچه ای ساخته اید که نمی توانید با شخص دیگری جبران کنید. زوج درمانی می تواند به رشد مجدد آن کمک کند. "

 

2. درمورد پول با هم درگیر می شوید

پول همیشه برای زوجین مسئله ای مناقشه برانگیز بوده است ، اما نگرانی های دیگری را نیز در اواخر زندگی که نوزادان بومر با آن روبرو می شوند ، بریزید - مشکلات بالقوه سلامتی ، سالهای کمتری (و کمتر) کسب قدرت ، بدون ذکر نرخ بهره بد - و شما جو برای اصطکاک مالی رسیده است. در یک نظرسنجی هریس اینتراکتیو ، 36 درصد افراد متاهل 55 تا 64 ساله گفتند که مسائل مالی باعث مشاجره با همسران می شود.

برخوردها ممکن است به دلیل تفاوت شیوه های هزینه یا اختلاف نظر در مورد نحوه پس انداز و هزینه بازنشستگی باشد. ممکن است استرس در مورد نداشتن پول کافی یا نابرابری در نحوه مدیریت تخم لانه شما وجود داشته باشد. اد کومبس ، متخصص در مشاوره زوجین و درمان مالی در متیو ، کارولینای شمالی ، می گوید: "پول می تواند احساس شدید عصبانیت ، اضطراب و حسادت را برانگیزد." "این ارزش از نظر ارتباطی با قدرت چنان بالاست که اگر شریکی که درآمد کمتری دارد ، نفوذ روانشناختی دیگری نداشته باشد ، می تواند عدم تعادل در روابط ایجاد کند."

Coambs توضیح می دهد ، این روش درمانی به افراد کمک می کند رابطه خود را با پول و نحوه شکل گیری افکار آنها در مورد خود و افراد دیگر درک کنند. اغلب اوقات ، نحوه مشاهده و مدیریت امور مالی ما به تجربیات گذشته مرتبط است. وی از مشتریان خواسته است تا یک شجره نامه بکشند و در مورد نحوه رسیدگی به امور مالی در خانواده هر یک از شریک ها صحبت کنند - اینکه چگونه والدین آنها پول را پس انداز ، خرج کرده و بحث می کنند. کوامبس می گوید: این تمرین به آنها کمک می کند تا از رفتارهای خود بیشتر آگاه شوند و "همدلی مالی بیشتری با یکدیگر داشته باشند".

 

3. شخصی خیانت کرده است

یکی از رایج ترین دلایل مراجعه به زوج درمانی: تلاش برای ترمیم نقض اعتماد - با اصطلاحات بسیار ظریف ، تقلب. انجمن آمریکا برای ازدواج و خانواده درمانی دریافت که 15 درصد از زنان متاهل و 25 درصد از مردان متاهل اظهار داشتند که رابطه خارج از ازدواج داشته اند.

اما مطمئناً تقلب فقط به معنای خیانت جسمی نیست. راس خاطرنشان می کند: "پنهان کردن چیزی و مخفی بودن خیانت عاطفی است." "شما ممکن است از طریق فیس بوک دوباره با یک شعله قدیمی ارتباط برقرار کنید و فکر کنید ، ما فقط در حال جبران هستیم. بی ضرر است سپس ، ناگهان ، این فراتر از این است. "

چگونه تشخیص دهیم که از مرز عبور کرده اید؟ این مشکل است. ایمی مک مانوس ، درمانگر ازدواج و خانواده مستقر در لس آنجلس ، می گوید: "خیانت برای بسیاری از افراد مختلف به معنای بسیاری است." "آنچه مهم است این است که شرکا در روابط خود تعریف مشترک و مورد توافق از وفاداری را ایجاد کنند."

اگر وسوسه گمراهی می کنید ، بهتر است اکنون مشاوره را امتحان کنید تا اینکه بعداً با این عواقب روبرو شوید. و اگر یکی از شرکا قبلاً رابطه داشته باشد ، قطعاً راه بازگشت وجود دارد. سالتز می گوید ، حدود یک سوم زوج های متاهل از یک ماجرا جان سالم به در می برند ، اما به طور کلی ، آنها کسانی هستند که برای معالجه می روند و تمام تلاش خود را برای نجات اتحادیه انجام می دهند. در حقیقت ، "ماجرا اغلب انگیزه ای برای برخورد با مواردی است که سالها از آن اجتناب شده است" ، راس یادآور می شود.

 

4- شما استدلالهای آسیب زا و غیرمولد زیادی دارید

همه ما روش های مختلفی برای حل تعارض داریم. بعضی از ما در رویارویی رشد می کنیم. دیگران وقتی گرم می شوند پاشنه می شوند. و سپس انواع منفعل-تهاجمی وجود دارد. انفجارهای بزرگ می تواند اشک و احساسات صدمه دیده را ترک کند ، اما مشاجره های مکرر می تواند به همان اندازه مخرب باشد. راس می گوید: "زوجین وارد یک حلقه تکراری می شوند." "این استدلال بارها و بارها است."

بحث به خودی خود چیز بدی نیست. وودسفلو توضیح می دهد ، بلکه این روشی است که مردم درگیری را کنترل می کنند. راه دیگری بیان کنید: این لزوماً چیزی نیست که شما می گویید بلکه نحوه بیان آن است. وی می گوید: "این می تواند انتقاد یا شکایت ، ضربات مشتی یا سخنان نامهربان یا سو abuse استفاده کلامی مانند صدا زدن یا داد زدن باشد."

زوج درمانی به شما می آموزد که چگونه اختلافات را به روشی سالم - منطقی و محترمانه - منتشر کنید. وودسفلو می گوید که نحوه شروع مکالمه بسیار مهم است. بنابراین به جای پرتاب چیزهای التهابی مانند "چرا این کار را کردی؟" لحن دلگرم کننده تری را امتحان کنید ، مانند: "به من کمک کن تا بفهمم چرا چنین احساسی داری". ضمایر را عوض کنید ، "شما" را معامله کنید (مثل همیشه ، شما همیشه این کار را می کنید) ، که شخص دیگر را برای حالت اول شخص در حالت دفاعی قرار می دهد (احساس می کنم حرف های من را نمی شنوید).

همیشه و هرگز دوری کنید. سالتز توصیه می کند که گذشته را بیرون نکشید. "رویدادهای اخیر همان چیزی است که شما می خواهید درباره آن صحبت کنید."

 

5. شما در حال گذر از یک انتقال بزرگ هستید

مک مانوس می گوید: "حتی اگر شما و همسرتان شرایط خوبی داشته باشید ، یک تغییر بزرگ می تواند پویایی روابط شما را متزلزل کند." و سبک های مختلف کنار آمدن باعث ایجاد اصطکاک می شوند. "

این می تواند یک بیماری ، بازنشستگی یا اخراج آخرین فرزند شما باشد. سالتز می گوید: "در گذشته فرزندان شما ممکن است وقت و انرژی زیادی را به خود اختصاص دهند." "سپس آنها می روند ، و اگر ازدواج خود را در همان سطح پرورش نداده اید ، ممکن است به شریک زندگی خود نگاه کنید و فکر کنید ، من نمی دانم شما کی هستید. حتی مطمئن نیستم که تو کی هستم. "

به طور ناگهانی یافتن مراقبت از والدین بیمار ، که می تواند بخش عمده ای از وقت و توجه شما را مصرف کند ، مجموعه ای متفاوت از چالش ها را به وجود می آورد. اگر همسرتان استرس را نمی فهمد یا حمایت کننده نیست ، می تواند احساس ناامیدی و کینه را برانگیزد. زوج درمانی می تواند با بازیابی ارتباطی که شما و شریک زندگی خود مشترک داشتید ، به شما کمک کند تا با عادی جدید کنار بیایید.

 


6. شما عاشق کمبود زندگی هستید

در تحقیقی که در ژورنال Sex & Marriage Therapy منتشر شده است ، از 2،371 نفر که اخیراً طلاق گرفته اند خواسته شده است که دلایل جدایی خود را انتخاب کنند. پاسخ شماره یک (از 47 درصد شرکت کنندگان): کمبود محبت یا صمیمیت.

برای برخی ، این یک زندگی جنسی کمرنگ است. مک مانوس می گوید ، سالها انجام همان کار در گونی باعث می شود رابطه جنسی کمتر لذت بخورد. "بعضی اوقات یک شریک زندگی خیلی خسته است و داشتن رابطه جنسی فقط یک چیز دیگر است که باید از لیست کارها خارج شود." مسائل پزشکی ، عوارض جانبی داروها و تغییرات در بدن شما ، مانند یائسگی ، نیز می تواند رابطه جنسی را برای برخی از زوج ها دشوار کند.

اما صمیمیت های کوچک - مانند نوک زدن های گاه به گاه گونه ، گوش دادن به داستان های همسرتان و حرکات کوچک مهربانی - می تواند به همان اندازه برای کمک به شما و همسرتان در ارتباط با یکدیگر مهم باشد. مک مانوس خاطرنشان می کند ، تعداد زیادی از زوج ها وجود دارند که از نظر عاطفی محبت و صمیمی هستند اما از نظر جنسی صمیمی نیستند. "تا زمانی که هر دو از هر وضعیتی راضی باشید ، در واقع مشکلی وجود ندارد. مشاوره زوجین زمانی مفید است که هر یک از شما یا هر دو از سطح صمیمیت خود راضی نباشید. "

برای افراد ممکن است صحبت کردن در مورد موضوعی شخصی دشوار باشد ، اما یک درمانگر خوب می تواند به شما در راهنمایی مکالمه کمک کند و باید بداند چگونه هر دو را در بحث موضوعات صمیمی راحت تر کنید.

 


7. شما می خواهید از طلاق جلوگیری کنید یا یک طلاق دوستانه داشته باشید

سالتز می گوید: "معمولاً اگر [یک زن و شوهر متاهل] برای درمان مراجعه می کنند ، آنها در مورد طلاق فکر کرده اند اما می خواهند ببینند که آیا ازدواج قابل نجات است."

گاهی اوقات زوجین برنامه های مختلط دارند. یک نفر می خواهد جدا شود یا طلاق بگیرد ، و دیگری می خواهد رابطه را نجات دهد. در مواردی از این دست ، مک مانوس می گوید ، "مشاوره تشخیص" می تواند به همسران کمک کند تا تصمیم بگیرند که آیا می خواهند طلاق بگیرند یا اگر می خواهند با هم بمانند چه عواملی باید تغییر کند.

اگر مشخص شود که این ازدواجی نیست که بتواند موثر باشد ، درمان می تواند راهی برای تأمین شکاف کمتر سمی باشد. راس مشاهده می کند: "طلاق های طولانی و نامرتب ارتباط زیادی با عدم توانایی رها کردن دارند." "اگر یک زن و شوهر بتوانند" چگونه ما به اینجا رسیده ایم؟ "را پردازش کرده و گذشته یکدیگر را سرزنش کنند ، آنها می توانند به شکل بالغ تری حرکت کنند که آسیب کمتری به همه افراد درگیر وارد می کند."

۲۹ شهریور ۹۹ ، ۱۶:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

قدرت اعتراف به نقص های شما

کمال گرایی بی دغدغه یک مشت آهنین دارد که می تواند باعث شود ما اهداف غیرواقعی را تعیین کنیم ، بیش از حد تلاش کنیم و بیش از حد روی اشتباهات خود تمرکز کنیم. این ما را از دیدن نقاط قوت ، کار با صداقت و تولید بهترین محصول خلاقانه کور می کند.

این یک اقدام ضد شهودی است ، اما پذیرش نقص های شما ، به جای تلاش برای رسیدن به کمال ، در واقع می تواند عملکرد شما را بهبود بخشد و تقریباً هر کاری را که انجام می دهید ارتقا دهید. برخلاف آنچه شما به خود می گویید ، اکثر مردم انتظار ندارند که شما کامل باشید. برداشت های نادرست ما را وادار می کند که بیش از حد انتظار دوستان ، عزیزان و سازمان های تجاری باشیم. بعضی اوقات آنچه شما تلاش کافی می دانید بیش از انتظارات دیگران است. شاید وقت آن رسیده است که از خود بپرسید چه کاری می توانید انجام دهید تا توانایی های خود را به روش های واقعی تری مشاهده کنید و اهداف قابل دستیابی را تعیین کنید. بهترین کار شما کمال نیست ؛ این بهترین کار شماست این به اندازه کافی خوب و به همان اندازه خوب است.

خود را کنار بگذارید

EGO مخفف "Ease Good Out" است. وقتی خودخواهی ما سعی در محافظت از ما در برابر شکست ، تحقیر یا عمل ناشایست دارد ، می تواند مغرور و مغرور باشد. شاید شما خبر رد شغل در آمازون را پنهان کنید اما موقعیتی را که در یاهو خنجر زده اید برای همه پخش کنید. دشوار است بپذیرید که اشتباه می کنید یا آنچه را که می خواستید به دست نیاوردید ، حتی اگر خیلی برای آن کار کرده اید. این یک قرص تلخ است تا غرور شما را ببلعد. گلپ! اما رها کردن باعث موفقیت و مقاومت شما می شود. وقتی می توانید قلب خود را باز کنید و آسیب پذیری اصالت را بپذیرید ، باری را آزاد می کنید. در نهایت ، بهتر است غرور خود را با یک همکار نزدیک یا یکی از عزیزان خود از دست دهید تا اینکه آنها را به دلیل غرور بی معنی خود از دست دهید.

از لغزشها یاد بگیرید

لغزش یک معلم باشکوه است. وقتی از درد ناکامی انسان جلوگیری می کنیم ، خود به خود از رشد خود جلوگیری می کنیم. اشتباه خواهید کرد ، حرفهایی را می زنید که پشیمان هستید و دیگران را آزار می دهید. اجتناب ناپذیر است نکته اصلی کاری است که پس از آن انجام می دهید. قسمت دشوار پذیرفتن یک نقص و زندگی با عواقب آن است ، اما نتیجه خوبی دارد. شاید شغل شما باعث دور شدن شما از دوستان شده یا باعث غفلت از اعضای خانواده شده است. یا شاید شما عادت های کنترلی ایجاد کرده اید که همکاران همکاری مشتاق برای انجام یک کار تیمی را از مطالعه خارج می کنند. اعتراف به نقص خود باعث می شود که خود را ببخشید. حتی به اشتراک گذاشتن یک اشتباه یا شکست (با اعتماد به نفس ، نه خود را محکوم کردن خود) با یک دوست نزدیک ، گروه پشتیبانی یا تیم نشان دهنده قدرت ، صداقت و صداقت است ، نه ضعف.

 

 

پتانسیل کامل خود را باز کنید

شما مجبور نیستید که غرور و نادانی را بپوشاند. هنگامی که قلب خود را باز می کنید و آسیب پذیری خود را می پذیرید ، می توانید در مورد اهداف خود واقع بین باشید و تمام توانایی های خود را باز کنید. تناقض این است که این روش می تواند شما را به عضوی بهتر از خانواده یا عملکرد بالا تبدیل کند. و دیگران به شما نگاه می کنند. هنگامی که با یک نقص برخورد کردید ، این امر شما را آزاد می کند تا به جای مسئله بر روی راه حل تمرکز کنید ، به دنبال وارونه وضعیت نزولی باشید ، فرصت را در یک مشکل مشخص کنید ، در موقعیت های چالش برانگیز باشید به جای اینکه اجازه دهید ترس از شکست شما را نگه دارد عقب بروید یا از سد معبر عقب بروید و از سنگ قدم های احتمالی طوفان مغزی استفاده کنید. وقتی منیت شما از بین برود ، می توانید خلاقیت بیشتری داشته باشید و مشکلات بی شماری برای مشکلات شغلی و شغلی پیدا کنید. شما هرگز مرتکب خطا نخواهید شد ، اما می توانید انکار یا پوشاندن آنها را متوقف کنید. انتخاب مسیر فروتنی و شجاعت ، به جای خودخواهی و غرور ، شما را به یک رهبر قویتر در محل کار و یکی از اعضای خانواده با محبت در خانه تبدیل می کند. بدون روبرو شدن با حقیقت ، چگونه می توانید راه های جدیدی برای رشد و تبدیل شدن به بهترین کارگری که می توانید پیدا کنید و از زندگی شغلی و زندگی شاد و شخصی لذت ببرید؟

برای مطالعه بیشتر به وبسایت دکتر ترانه موذنی مراجعه فرمایید

 

 

۲۷ شهریور ۹۹ ، ۱۱:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

مشاوره طلاق

طلاق زمانی اتفاق می افتد که ازدواج به نتیجه نرسد. پایان ازدواج می تواند احساس راحتی کند. همچنین می تواند بسیار استرس زا باشد. حتی شریکی که ترک را انتخاب می کند ممکن است یک سری احساسات را احساس کند. آنها ممکن است غم ، گناه ، عصبانیت ، گیجی ، ترس ، شرم و اضطراب را تجربه کنند. اگر کودکان درگیر شوند ، استرس طلاق ممکن است شدیدتر باشد. به همین خاطر باید به مشاوره طلاق بروند.
چرا مردم طلاق می گیرند؟

بین 40 تا 50 درصد زوج های متاهل در ایالات متحده طلاق می گیرند. شرکا ممکن است به دلایل زیادی طلاق را انتخاب کنند. زوجین اغلب به جای یک مسئله واحد ، دلایل متعدد را ذکر می کنند. دلایل زیر برخی از شایع ترین موارد طلاق است:

    عدم تعهد. این شامل ازدواج بیش از حد جوان یا ازدواج با شخص نامناسب است.

    یک ماجرا

    مسائل ارتباطی یا تمایل به اختلاف

    تقسیم ناعادلانه کار در ازدواج

    آزار جسمی یا سو emotional استفاده عاطفی

    اعتیاد

    آمادگی کافی برای چالش های زندگی زناشویی

    مشکلات مالی و بحث در مورد پول

آیا می توان طلاق را پیش بینی کرد؟

پیش بینی پایان ازدواج با 100٪ دقت غیرممکن است. اما برخی نشانه ها وجود آن را نشان می دهد. در صورت وجود ، این علائم به معنای احتمال طلاق است. جان گاتمن روانشناس وقت زیادی را صرف تحقیق در مورد عدم موفقیت مشارکت کرده است. او نظریه پردازی می کند که مشکلات چندان خاص منجر به طلاق نمی شود. وی در عوض دریافت که طلاق اغلب از مسائل مربوط به رابطه شرکا ناشی می شود. گاتمن با تحقیق خود برخی از پیش بینی کننده های طلاق را شناسایی کرده است. به اینها "چهار سوارکار" طلاق گفته می شود:

    انتقاد ، به ویژه وقتی که با گفته های مثبت مکرر بیش از حد نباشد
    تحقیر و عدم احترام. گاتمن معتقد است که این تنها بهترین پیش بینی کننده طلاق است. او معتقد است که حتی در اوایل رابطه نیز می توان آن را مشاهده کرد.
    دفاع. افرادی که نمی توانند مسئولیت یک مشکل را به عهده بگیرند نمی توانند آن را برطرف کنند. آنها ممکن است نتوانند همدلی با همسر خود را نشان دهند.
    سنگ اندازی این اجتناب از تعامل و بحث در مورد مشکلات است. سنگ اندازی می تواند حل یک بحث را غیرممکن کند.

اگر یک یا چند نفر از چهار سوارکار در رابطه شما حضور داشته باشند ، خیلی دیر نیست. تشخیص اینکه یک مسئله وجود دارد می تواند اولین قدم برای حل آن باشد. اما اگر زن و شوهر این علائم را نادیده بگیرند ، ممکن است به طلاق نزدیک شوند.
اثرات طلاق

طلاق از جهات مختلف زندگی را تغییر می دهد. نظارت بر واکنشهای شما در برابر تغییرات طلاق مفید است. این خودآگاهی می تواند به شما کمک کند تا با بسیاری از تعدیلاتی که در پی می آید کنار بیایید.

برخی از تغییرات متداول طلاق شامل موارد زیر است:

    امور مالی. تغییرات مالی زمانی اتفاق می افتد که یک خانوار دو نفر شود. برخی از افراد عادت دارند که توسط شریک زندگی خود حمایت مالی شوند. طلاق ممکن است این را تغییر دهد. تغییرات ناگهانی بودجه همراه با طلاق ممکن است باعث نگرانی ، استرس یا اضطراب شود.
    سبک زندگی. زندگی مجردی و زناشویی متفاوت است. افراد تازه طلاق شده ممکن است احساس تنهایی کنند یا پس از جدایی دچار شوک شوند. این احساسات حتی در صورت طلاق فرد می تواند رخ دهد. مراقبت از خود و خود شفقت در این زمان تغییر مهم است.
    روابط پیوند با فرزندان و دوستی ممکن است با طلاق تغییر کند. روابط با دوستان مشترک ممکن است متفاوت باشد. فرزندان شما ممکن است دیگر همیشه با شما زندگی نکنند. این تغییر ممکن است باعث احساس از دست دادن یا اندوه شود. نگه داشتن یک شبکه پشتیبانی قوی در این مدت می تواند کمک کند.

احساسات طلاق

بهبود طلاق یک روند است. تنظیم تغییراتی که در نتیجه طلاق اتفاق می افتد ممکن است زمان بر باشد. بخشی از فرآیند تشخیص قطعی تغییرات است. افراد تازه طلاق خواهند فهمید که زندگی آنها تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. زندگی اطرافیان نیز ممکن است از راه های عمیقی تغییر کند.

بسیاری از احساسات در نتیجه طلاق رخ می دهد. تعدادی از آنها عبارتند از:

    نگران امور مالی ، اشتغال یا مسکن باشید
    اندوه از دست دادن دوستان یا اعضای خانواده در نتیجه طلاق
    غلبه بر احساس گناه و احساسات. افکار در مورد چگونگی تأثیر طلاق بر روی فرزندان ممکن است باعث این احساسات شود.
    غم از دست دادن سبک زندگی آشنا یا شریک زندگی. اگر یکی از زوجین نمی خواست طلاق بگیرد ، این ممکن است ضربه بزرگی وارد کند.
    استرس ناشی از طی مراحل قانونی یا طلاق ، به خصوص اگر فرزندان درگیر شوند. استرس همچنین می تواند در صورت انطباق اعضای خانواده با روال جدید و ایجاد شبکه های پشتیبانی جدید ایجاد شود.

این مسائل اغلب می توانند در طول روند بهبودی حل شوند. روش درمانی یکی از راه های شروع بهبودی پس از طلاق است.
طلاق و فرزندان

اگر فرزند داشته باشید طلاق ممکن است پیچیده باشد. فرزندان اغلب تحت تأثیر طلاق والدین قرار می گیرند. این تأثیرات ممکن است باعث مشکلات بهداشت روان شود. طلاق ممکن است احتمال اضطراب ، افسردگی ، خودزنی و خودکشی در کودکان و نوجوانان را افزایش دهد. با مشاهده واکنش های کودک می توانید به جلوگیری از این مسائل کمک کنید.

برای اطلاعات بیشتر به وبسایت دکتر موذنی مراجعه فرمایید.

۲۶ شهریور ۹۹ ، ۱۷:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

روش های مبتنی بر شواهد برای تغییر ذهن کسی!

ملت درگیر انتخابات ریاست جمهوری بر خلاف انتخابات دیگر در تاریخ است ، با شکاف های عمیق سیاسی ، اقتصادی در معرض خطر و همه گیری جهانی پایدار.

علاوه بر این ، اطلاعات سیاسی و اطلاعات غلط به صورت آنلاین زیاد است. از آنجا که هر کسی می تواند هر چیزی را در اینترنت ارسال کند ، بسیاری از افراد در هر دو حزب سیاسی عقاید و قضاوت خود را بر اساس اطلاعات نادرست بنا می کنند.

در این فضای آشفته ، مردم به وضوح می کوشند یکدیگر را ترغیب کنند تا به نامزدی که به نظر آنها بهترین کشور است رای دهند. غالباً ، این اقناع در بحث های آنلاین رخ می دهد.

در مورد بهترین استراتژی ها برای تغییر عقیده افراد شواهد زیادی وجود ندارد. اما چنهاو تان ، استادیار علوم کامپیوتر در دانشگاه کلرادو ، مقاله ای را در سال 2016 منتشر کرد که سعی در شناسایی استراتژی های مثر برای تغییر نظر دیگران دارد.

محققان برای جمع آوری داده ها برای این مطالعه ، مکالمات آنلاین را در فرومی تحت عنوان "ChangeMyView" در انجمن اینترنتی Reddit مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. در این مجمع ، شرکت کنندگان اعتقادات خود را ارسال کردند و دیگران را به تلاش برای تغییر عقاید دعوت کردند. (توجه به این نکته مهم است که افراد حاضر در مطالعه دیگران را به تلاش برای تغییر دیدگاهشان دعوت می کنند ، این کار آسان تر از تلاش برای ترغیب شخصی است که برای ایده های جدید باز نیست.) از این رو ، آنها یک نماد دلتا - که شخصیت یونانی برای نشان دادن تغییر استفاده می شود - ارسال می کنند و توضیح می دهند که چرا آنها نظر خود را تغییر دادند.

با تجزیه و تحلیل انجمن ، محققان ویژگی های خاصی را یافتند که احتمال تغییر نظر وی را برای پوستر اصلی بهبود می بخشد.

قبل از ادامه کار ، توجه به این نکته مهم است که 70 درصد از افراد در مطالعه هرگز نظر خود را تغییر نداده اند - و این از یک انجمن اینترنتی ناشی می شود که در آن مردم به دنبال دیدگاه دیگری هستند. علاوه بر این ، هیچ اثر علیتی در مطالعه وجود ندارد. افرادی که اقدامات زیر را انجام می دهند به راحتی ترجیح می دهند کسی را ترغیب کنند.

با توجه به این گفته ، در اینجا بهترین تکنیک ها ارائه شده است:

    از نقل قول مستقیم شخص مورد بحث خودداری کنید. این را می توان بیش از حد انتقادی تفسیر کرد.
    سریع به استدلال اصلی پاسخ دهید. انتظار انتظار اقناع را کاهش می دهد ، اگرچه این ممکن است به این دلیل باشد که پوستر اصلی به صورت آفلاین امضا کرده است.
    پاسخ های طولانی تر متقاعد کننده تر از یک خط است.
    زبان خود را آرام نگه دارید.
    به عنوان بخشی از این پاسخهای طولانی تر ، پیوندهایی به شواهد خارجی ارائه دهید که دیدگاه شما را پشتیبانی می کنند.
    سعی کنید به عنوان بخشی از گروه دیگری که با دیدگاه شما موافق هستند ، پاسخ دهید. هر چقدر بیشتر افراد یک بحث را مطرح کنند ، قانع کننده تر است.
    در حالی که مبادلات رفت و برگشت می تواند مثمرثمر باشد ، اما بیش از سه یا چهار سیگنال احتمال ترغیب فرد وجود ندارد.
    سعی کنید اطلاعات و دیدگاه های جدیدی را وارد بحث کنید. استدلال محققان با "کلمات محتوا" متفاوت به احتمال زیاد قانع کننده است. به عنوان مثال ، اگر کسی از یک نامزد سیاسی به دلیل پاسخ موثر به بیماری همه گیر COVID-19 حمایت می کند ، می توانید استدلال کنید که سیاست تجارت نامزد بی اثر است.

تغییر نظر کسی دشوار است. اما اگر فرد نسبت به دیدگاه های جدید باز باشد و شما از استراتژی های مبتنی بر شواهد استفاده کنید ، تحقیقات نشان می دهد که این کار مطمئناً امکان پذیر است.

همچنین می توانید این پست را در مورد مشاوره طلاق بخوانید : https://bit.ly/3ibclyj

۱۸ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

چرا مشاغل خسته کننده روحیه ما را از بین می برند و چگونه انگیزه خود را حفظ کنیم؟

فردریک دسنارد از کارفرمای خود شکایت کرد که او را از جمجمه خسته کرده است - خوب ، به دلیل ایجاد فشار روحی ناعادلانه در محل کارش که ناشی از یکنواختی بی امان او بود. او در سال 2014 در شغل خود اضافه کار کرده بود ، اولین لباس خود را با قیمت 360،000 یورو در سال 2016 راه اندازی کرد و سرانجام در ماه گذشته 40،000 یورو به وی اهدا شد. آیا ما در پرتگاه موجی از دعاوی هستیم که به عنوان شکایت خستگی را مسلح می کند؟ جای تردید است ، اما این تصوری نیست که دسنارد خودش را مطرح کرده است. یکنواختی ، به ویژه در محل کار ، از زمان انقلاب صنعتی کانون دلزدگی و کسالت بوده است. [i]

اخیراً دو مشاور تجاری سوئیس ، پیتر وردر و فیلیپ راتلین ، [ii] اصطلاح "خسته کننده" را ابداع کردند تا احساس پریشانی ناشی از خستگی کار را به دست آورند که نه شما را به چالش می کشد و نه معنایی برای شما ایجاد می کند. و این مسئله خنده آور نیست: اپیدمیولوژیست انگلیسی ، بریتون و شیپلی در سال 2011 نشان دادند که افرادی که میزان خستگی زیاد در محل کار خود را گزارش می دهند ، به احتمال زیاد ده ها سال بعد بر اثر بیماری قلبی می میرند. بنابراین بی حوصلگی در محل کار یک نگرانی جدی است.

مطمئناً برای دسنارد بود. از او نقل شده است که می گوید: "شما ابتدا به اینترنت می روید ، و سپس خود را در یک دفتر خالی می بندید و گریه می کنید." او توسط یک تولید کننده عطر در پاریس استخدام شده و ادعا می کند که به او کارهایی بی اهمیت داده شده است تا فقط او را مشغول نگه دارد - کاری که سربازان آن را "کار شلوغ" می نامند ، مشاغل بی معنی برای جلوگیری از مشکل بیکار بودن بازی های شیطان است. از نظر دسنارد مشاغل از نظر وی هیچ چالشی نداشتند و معنایی نداشتند و در نهایت ، احساس کسالت و سرانجام افسردگی کرد.

آنچه داستان او به ما می گوید این است که برای بسیاری ، اگر نه بیشتر ما ، کار نیاز به حداقل چالش و معنی دارد. حتی ممکن است لازم باشد برای هر دو مورد نوعی منطقه Goldilocks پیدا کنیم - نه زیاد و نه خیلی کم.

تحقیقاتی وجود دارد که نشان می دهد هر دو انتهای یک طیف چالش - کم یا زیاد - می تواند منجر به کسالت شود. راینهارد پکرون و همکارانش نظریه ای در مورد خستگی در محیط های آموزشی ایجاد کردند - آنچه آنها تئوری ارزش کنترل می نامیدند. برای موفقیت دانش آموزان ، به ویژه در ریاضیات ، آنها به برخی از سطح استقلال / کنترل کاری که باید انجام دهند نیاز دارند و باید ارزش فعالیت را ببینند. ریاضیات یک مثال عالی است: اگر عملیاتی که ما انجام می دهیم خیلی ساده باشند (به عنوان مثال ، اضافه کردن 2 به علاوه 2) ما خسته خواهیم شد. اما اگر آنها مهارت های ما را فراتر از نقطه شکست خود قرار دهند - حل معادلات دیفرانسیل جزئی بدون تدریس خصوصی قابل توجه - ما نیز خسته خواهیم شد (شاید بعد از اینکه ناامید شدیم [iii]).

ما این مفهوم Goldilocks را مستقیماً با بازی کردن مردم ، سنگ ، کاغذ ، قیچی در مقابل حریف رایانه ای تحت دو شرط آزمایش کردیم - یکی که آنها خودسرانه تمام وقت را از دست می دادند و دیگری که در آن هر بازی را می بردند. در مورد اول ، شما کمی احساس می کنید که انتخاب های شما مهم است. شما ابتدا راک را امتحان می کنید (به خصوص اگر مرد باشید - ظاهراً ما 66٪ از زمان راک را به عنوان اولین بازی خود انتخاب می کنیم: Good ol ’rock!). اما سنگ شکست می خورد. شما به گزینه های دیگر می روید ، ترکیبات را امتحان می کنید ، حتی با همان جواب - کاغذ این بار - بارها و بارها می روید. هیچ کاری جواب نمی دهد نرخ برد شما در 33٪ کاهش می یابد. برای این بچه ها ، ناامیدی زود افزایش یافت ، اما طولی نکشید که کسالت ایجاد شد. برای گروه دیگر ، که همیشه برنده بودند ، شاید اوایل احساس خوبی نسبت به خود داشتند اما در نهایت همه چیز کسل کننده شد.

مارتین اولریش و همکارانش از منطق مشابهی در مطالعات تصویربرداری مغز استفاده کردند که نشان می دهد در صورت زیر چالش یا بیش از حد ، قسمتهای خلفی شبکه حالت پیش فرض را فعال می کنیم - شبکه ای از مناطق مغز که معمولاً در صورت عدم کار خارجی برای تعامل با همان مناطق فعال می شوند. ما می بینیم که وقتی افراد خسته می شوند فعال می شوند. واضح است که ما برای منطقه چالش Goldilocks تلاش می کنیم ، منطقه ای که فردریک دسنارد به شدت از دست رفته بود.

منبع : دکتر موذنی

۱۲ شهریور ۹۹ ، ۲۱:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

خیال پردازی می تواند کلید نوآوری در کار باشد!

تحقیقات جدید نشان می دهد که خیال پردازی در محل کار می تواند نوآوری های خلاقانه را هدایت کند.

آیا رویاپردازی در محل کار اتلاف وقت است یا ابزاری مهم برای تقویت خلاقیت؟ تحقیقات جدید نشان می دهد پاسخ هر دو بسته به ویژگی های شخصی که خیال پردازی می کند بستگی دارد. وقتی یک خیالباف به کاری که انجام می دهند اهمیت می دهد ، این فعالیت می تواند نوآوری و حل خلاقانه مشکلات را تقویت کند.

Nicole Lazzaro اولین بازی را برای آیفون طراحی کرد. او همچنین معتقد به رویاپردازی است. او به من گفت: "من از رویاهای روزانه برای حل چالش های پیچیده استفاده می کنم." فراتر از کار خود به عنوان توسعه دهنده بازی ، او عمدا برای مدیریت داده ها رویا می شود.

لازارو توضیح می دهد: "من در حال انجام مشاغل خود اغلب مجموعه های بزرگی از داده ها را می گیرم و از ضمیر ناخودآگاه خود می خواهم که آنها را در چند کلمه یا تصویری که مشکل را حل می کند تلفیق کند." "من می فهمم که باید در تمام کلمات بنویسم تا بتوانم آنچه را که نوشتم یا ترسیم کردم [یک بار] که کاملاً بیدار هستم بخوانم."

این تکنیک به او کمک کرد دستیابی به موفقیت مورد افتخار خود را انجام دهد: مدل چهار کلید برای سرگرمی. او یک مجموعه داده بزرگ از اطلاعات احساسات چهره بازیکنان را برداشت و به خیال پردازی پرداخت. او می گوید: "چشمهایم را می بندم و مسئله را در ذهنم حل می کنم." "من الگویی را ایجاد کردم که نشان می دهد چگونه عملکرد بازیکنان در بازی ها احساسی را که بازیکنان احساس می کنند ایجاد می کند."
خیال پردازی ، پیشرفت هایی را به دنبال دارد

نویسندگان مطالعه درباره خیال پردازی در محل کار با او موافق هستند. این مقاله ، در مجله آکادمی مدیریت ، منتشر شده است ، رویاپردازی را به عنوان "مکانیسم مهم برای ارتباط بین نوع کارهایی که مردم انجام می دهند و میزان خلاقیتی که در کار دارند نشان می دهد".

خلاقیت در محل کار مدرن ، جایی که ما دائماً به دنبال جدیدترین نوآوری هستیم ، در حد بالایی است. در این تنظیم ، خیال پردازی می تواند یک دارایی فوق العاده باشد. مارکوس بائر در یک خبرنامه مطبوعاتی گفت: "خیال پردازی می تواند برای تمایل فرد به شکستن چالش های دشوار با روش های جدید پیشرفتهای چشمگیری داشته باشد." همکاران وی اریک دین ، ​​استادیار رفتارهای سازمانی در اولین و هکتور پی مادرید از پونتیفیا یونیوردیداد هستند.

این سه نفر صدها کارمند را در صنایع مختلف از جمله بانکداری ، بازرگانی و فناوری مورد مطالعه قرار دادند. آنها دریافتند که مشکلات فریبکارانه مردم را بسیار بیشتر به خیال پردازی وا می دارد. رویاهای روزانه بطور مداوم باعث افزایش خلاقیت رویاپردازان می شوند ، به شرط آنکه یک معیار اصلی را داشته باشند.

نکته اصلی خیال پردازی در محل کار این بود که چقدر رویاپرداز در کارشان سرمایه گذاری کرده است. بائر گفت ، "[وقتی] مردم عمیقاً به کاری که می کنند اهمیت می دهند ، آنچه در وهله اول آنها را به سمت این حرفه جذب کرده است ،" هرچه یک کارگر از کار خود لذت بیشتری می برد و از او راضی می کرد ، بیشتر احتمال دارد که درباره کارهای شغلی خود خیال پردازی کنند.
در برخی موارد ، خیال پردازی باعث کاهش بهره وری می شود

اما اگر کارگران فاقد حس عمیق حرفه ای با کار خود بودند ، آرزوهای روز به سرعت بی حاصل می شدند. در این افراد ، رویاهای روزانه هدر رفتن احمقانه ای است که معلمان دبیرستان من را ممنوع کرده اند. بائر گفت: "رویاپردازی رویای بدون این تمرکز دارای نقاط ضعف قابل توجهی است ، که به طور مستقیم در رده بندی های عملکرد کلی افراد قرار دارد."

هنوز ، رویای خیال بافی در کارگرانی که برای کارشان سرمایه گذاری شده بودند واقعی بود. نویسندگان این مطالعه نتیجه گرفتند که مشاغل علاقمند به نوآوری باید ننگ پیرامون رویاپردازی را برطرف کنند.

دینا کاپلان ، بنیانگذار و مدیر عامل شرکت The Path ، موافقت می کند. او می خواست یک شرکت مراقبه تأسیس کند اما تصوری از اینکه این شرکت واقعاً چه کاری انجام می داد نداشت. یک شب ، او هنگام شنا کردن در پشت در استخر ، در حال رویا کردن بود.

"من در حال تماشای ابرهای بالای سرم از غروب خورشید از رنگ سفید به خاکستری بود. ناگهان این ایده به ذهن من رسید. من به آب لگد زدم و در استخر ایستادم. و به دوستی که با او بودم گفتم: 'فهمیدم. من می دانم که چگونه راه را راه اندازی کنم. کاپلان به یاد می آورد ، من قصد دارم یک پرواز را به نیویورک رزرو کنم و شرکت را شروع کنم. "

این روزها ممکن است نتوانیم روی هواپیما بپریم وقتی ایده بسیار خوبی داشته باشیم ، اما هر کجا که هستیم می توانیم رویاپردازی کنیم.

منبع : psychologytoday

۰۸ شهریور ۹۹ ، ۱۳:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر