۳۸ مطلب با موضوع «روانشناسی» ثبت شده است

چرا ناراحتی؟ پاسخ واضح همیشه درست نیست

اگر مجرد هستید ، تنها زندگی می کنید و احساس پریشانی دارید ، آیا فکر می کنید غمگین هستید زیرا تنها هستید و تنها زندگی می کنید؟ آیا فکر می کنید اگر فقط یک شریک رومانتیک پیدا کنید و ازدواج کنید ، یا حداقل برای این موضوع با یک شریک عاشقانه - یا هر انسان دیگری زندگی کنید - غم و تنهایی شما از بین می رود؟

دلایل زیادی وجود دارد که باعث می شود شما تمایل داشته باشید اینگونه فکر کنید. در حقیقت ، این نوع استدلال بسیار فراگیر است ، برای به چالش کشیدن آن تلاش ویژه ای لازم است. اما باید آن را به چالش بکشیم. مشارکت و تغییر در زندگی شما تصمیمات اصلی زندگی است. برای برخی ، آنها واقعاً زندگی شادتری به همراه خواهند داشت. گرچه انتظار می رود این یک قاعده کلی باشد ، اشتباه است. راه های زیادی وجود دارد که می توانند گمراه شوند در مورد اینکه چرا ما احساس خود را احساس می کنیم.

رسانه های اجتماعی با ذهن شما سر و صدا دارند

اگر در طول همه گیری به تنهایی زندگی می کنید و احساس می کنید از دوستان و خانواده خود جدا شده اید ، مخصوصاً که به نظر می رسد زوجین و خانواده ها برای بیرون رفتن از خانه آزادتر هستند ، شبکه های اجتماعی ذهن شما را به هم می ریزد. همه آن تصاویر از زوج های خوشبخت ، خانواده های جشن و گردش و تعطیلات عالی آنها می تواند حال شما را از حال حاضر بدتر کند. اما تحقیقات چیزی را پیشنهاد می کند که احتمالاً از قبل می دانید: فیس بوک تمام داستان را بیان نمی کند. و گاهی داستانی که بیان می کند غیر واقعی است.

روت ویپمن در آمریکا با اضطراب ، دوستی را روایت می کند که با یکی از دوستانش که از آخر هفته عاشقانه شوهرش بود ، بازگشت. این دوست در مورد اینکه او و شوهرش چه زمان وحشتناکی داشته اند ، چقدر شوهرش بی ادب بوده ، چطور آنها در تمام مدت به سختی صحبت می کرده اند و اینکه کل تجربه یک فاجعه کامل بوده است ، شعار می داد. سپس ، ویپمن به خانه رفت و فید خود را در فیس بوک بررسی کرد ، اما متوجه شد که دوستش چیز کاملاً دیگری را ارسال کرده است: "بدون دورترین نکته از نزاع ، ده عکس از این زوج شایان ستایش با کلاه آفتاب مکمل ، در حال گشت زدن است."
بیماری همه گیر با احساسات شما پیچ می خورد

برخی از افراد که تنها هستند و به تنهایی زندگی می کنند ، با وجود بیماری همه گیر ، شرایط خوبی دارند ، حتی رشد می کنند ، اما دیگران اینطور نیستند. اگر کسی هستید که در تلاش است ، ممکن است فکر کنید این به این دلیل است که تنها هستید و تنها زندگی می کنید. و برای برخی ، ممکن است باشد.

اما همه گیری ها باعث شده است که مجموعه ای از عوارض در زندگی ما از بین برود. بسیاری از مردم از دست دادن ویرانگر شغل ، سلامتی و افرادی که آنها را دوست داشتند متحمل شده اند. دیگران می ترسند که این اتفاقات رخ دهد. تقریباً همه افراد روال زندگی را مختل کرده اند ، برنامه ها را به تأخیر انداخته اند و یا آنها را رها کرده اند و اجتماعات حضوری به رویدادهای نقاب دار و با فاصله از اجتماع تبدیل شده اند ، در صورتی که اصلاً انجام نمی شود. هر یک از این عوامل می تواند از دلایل واقعی پریشانی شما باشد. تنها بودن یا زندگی تنها می تواند ارتباط چندانی با آن نداشته باشد.

خیلی ساده است که به افراد مجردی که در طی همه گیر شدن تنها زندگی می کنند نگاه کرد و گفت ، "شما بیچاره". این کاملاً منطبق بر روایت غالب کسری زندگی مجردی است - تصویری کاملاً گمراه کننده و ناعادلانه از معنای مجرد بودن. هرچند ذهن پرسشگر توجه خود را به زوج های زندگی مشترک و متاهل معطوف می کند ، متوجه می شوند که بسیاری از آنها نیز استرس همه گیری را احساس می کنند ، به روش های خاصی که ممکن است با تقسیم یک فضا تشدید شود. روابط آنها ممکن است دردناک باشد. این افراد تنها نیستند و به تنهایی زندگی نمی کنند ، اما این امر لزوماً آنها را از استرس ، نزاع ، تنهایی یا غم و اندوه در امان نمی دارد.

ازدواج کردن و شادتر نشدن

بیش از حد بسیاری از فیلم ها ، رمان ها ، آهنگ های عاشقانه ، ستون های توصیه ، داستان های رسانه ای ، و افسانه ها تفکر جادویی را تشویق می کنند. اگر فقط شاهزاده یا شاهزاده خانم جذاب ظاهر شود ، ما باور می کنیم ، همه آرزوهای ما محقق می شوند. ما می توانستیم ازدواج کنیم و پس از آن دیگر هرگز تنها نخواهیم شد و پس از آن خوشبخت زندگی خواهیم کرد.

اگرچه تحقیقات علمی چیز دیگری را نشان می دهد. برخی از بهترین شواهد مربوط به 18 تحقیق است که همان افراد را در طول سالهای زندگی خود دنبال می کرد ، زیرا آنها از مجرد بودن به ازدواج رسیدند. به طور متوسط ​​، افرادی که ازدواج کرده اند در حدود زمان عروسی افزایش مختصر شادی را تجربه کرده اند. سپس آنها به همان اندازه که مجرد بودند خوشحال یا ناراضی بودند. اما حتی آن اثر کوتاه مدت ماه عسل نیز فقط در مورد افرادی که ازدواج کرده و ازدواج می کنند برخوردار بود. کسانی که به سمت طلاق می رفتند هم اکنون با نزدیک شدن به روز عروسی کمتر خوشحال می شوند.

هر یافته ای از تحقیقات علمی نتیجه ای است که به طور متوسط ​​در بین افراد زیادی وجود دارد. این بدان معنی است که همیشه استثناهایی وجود دارد. بعضی از افراد واقعاً ازدواج می کنند ، شادتر می شوند و شادتر می مانند. هرچند انتظار اینکه این اتفاق طبیعی بیفتد اشتباه است.
زندگی با افراد دیگر و هنوز احساس تنهایی

همانطور که قبلاً در مورد آن صحبت کردم ، تنها بودن همان تنها بودن نیست. افراد مجرد غالباً دارای شبکه های اجتماعی قدرتمندی هستند که با پشتکار آنها را حفظ می کنند. بسیاری از افراد مجرد با افراد دیگر زندگی می کنند و برخی از زوج های متعهد - از جمله برخی از زوج های متاهل - جدا از هم زندگی می کنند.

اما حتی وقتی "تنها" به معنای زندگی تنها باشد ، ارتباط با تنهایی همیشه آن چیزی نیست که انتظار می رود. مطالعه روی بیش از 16000 بزرگسال مثال خوبی است که چرا ما اغلب در این مورد گیج می شویم. در ابتدا ، محققان فقط همه افرادی را که تنها زندگی می کردند با تمام افرادی که با دیگران زندگی می کردند (چه یک شریک عاشقانه و چه شخص دیگری) مقایسه کردند. مردم تنها زندگی می کنند ، همانطور که کلیشه های تحقیرآمیز اصرار دارند.

۲۶ مهر ۹۹ ، ۱۷:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

تحقیقات جدید رابطه بین استرس و افسردگی را کشف می کند

محققان در انستیتوی کارولینسکا در سوئد پروتئینی را در مغز شناسایی کردند که هم برای عملکرد ماده تنظیم کننده روحیه سروتونین و هم برای ترشح هورمون های استرس مهم است. این یافته ها که در مجله Molecular Psychiatry منتشر شده است ، نشان می دهد که پس از تجربه ضربه یا استرس شدید ، برخی از افراد دچار استرس مزمن می شوند. این خطر ابتلا به بیماری های دیگر مانند افسردگی و اضطراب را افزایش می دهد ، اما هنوز مشخص نیست که چه مکانیزمی در پشت آن است یا چگونه پاسخ استرس تنظیم می شود.

گروه تحقیقاتی در انستیتوی کارولینسکا قبلاً نشان داده بود که پروتئینی به نام p11 نقش مهمی در عملکرد سروتونین ، انتقال دهنده عصبی در مغز و تنظیم کننده خلق و خو دارد. بیماران افسرده و قربانیان خودکشی سطح کمتری از پروتئین p11 را در مغز خود دارند و موشهای آزمایشگاهی با کاهش سطح p11 رفتاری مانند افسردگی و اضطراب نشان می دهند. سطح p11 در موش ها همچنین می تواند توسط برخی از داروهای ضد افسردگی افزایش یابد.

ادامه مطلب...
۲۳ مهر ۹۹ ، ۱۸:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

واژه های 3 حرفی که روانشناسان کودک دوست دارند

فرزندپروری همه گیر سخت است. برای بسیاری از ما ، فرزندپروری در طول Covid-19 سخت ترین کاری است که تاکنون باید انجام دهیم. تعجب آور نیست که Google در جستجوی فرسودگی والدین ، والدین و استرس و مدیریت احساسات در حال افزایش است. همچنین تعجب آور نیست که کودکان بیش از هر زمان دیگری علائم مربوط به استرس را تجربه می کنند. ویروس کرونا مانند هدیه ای است که دائماً مصرف می شود و به نظر نمی رسد که به این زودی ها از آن بگذریم. حتی وقتی از آن گذشته ایم ، من فکر می کنم همه گیری های بعدی که این کشور با آن روبرو است همه گیری های نشانه شناسی پس از سانحه و فرسودگی شغلی خواهد بود.

والدین حتی در مواردی که بیماری همه گیر پیچیده ای ایجاد کند ، سخت است. گاهی اوقات ، فرزندپروری بسیار سخت است ، ما فراموش می کنیم که تغییرات ساده ای وجود دارد که می تواند کمک کند. در اینجا لیستی از برخی از کلمات 3 حرفی مورد علاقه من وجود دارد که می تواند فرزندپروری ما را تغییر دهد. من سعی می کنم این لیست را مرور کنم و هر روز حداقل یکی از این کلمات را با بچه هایم یا با خودم استفاده کنم. به نظر می رسد ، بزرگسالان فقط بچه هایی بزرگ هستند و استفاده از این کلمات با خود می تواند به ما کمک کند تا با خودمان مهربان تر هم باشیم.

هنوز:

این کلمه ای است که سعی می کنم انتهای هر جمله ای را که با "نمی توانم" شروع می شود ضمیمه کنم. خواه این جمله در مورد چگونگی "من نمی توانم" باشد - میله های میمون را پیمایش کنید ، کسرها را ضرب کنید ، از Canva استفاده کنید ، یا با یک همسالان دردسرساز کنار بیایید ، این کلمه هنوز جمله را از کشنده به امیدوار تبدیل کرده است. من نمی توانم چرخ دستی انجام دهم - با این حال. من هنوز نمی توانم یک قرص نان مایه ترشی موفق را بپزم. من هنوز نمی توانم معادلات درجه دوم را مدیریت کنم. و همچنین ، برای والدین - هنوز وقتی بچه ها با هم اختلاف دارند نمی توانم آرام باشم. من نمی توانم چند ماه دیگر از تحصیل ترکیبی را تحمل کنم - هنوز. من هنوز نمی توانم فرزندانم را وادار کنم که ساعت خواب را رعایت کنند. یک کتاب کودکانه فوق العاده که این مفهوم را آموزش می دهد "Bubblegum Brain" نام دارد. این اثر توسط جولیا کوک ارائه شده است ، و توصیف می کند که چگونه طرز فکر رشد ، یا توانایی استقامت با وجود ناامیدی به موفقیت ما کمک می کند. این کتاب بسیار کودک پسند است اما پیام بزرگی نیز برای بزرگسالان دارد. (برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد فرزندپروری برای تقویت ذهنیت رشد ، اینجا را کلیک کنید.)

و:

این واژه مورد علاقه پزشکان DBT است ، زیرا به ما کمک می کند ماهیت دیالکتیک روانشناسی انسان را به خاطر بسپاریم. دو چیز متناقض می تواند همزمان درست باشد. استفاده از "و" در برقراری ارتباط با کودکان به ما کمک می کند عشق و اعتقاد راسخ خود را نسبت به آنها منتقل کنیم ، حتی وقتی آنها را مورد مواخذه قرار می دهیم. شما پسری فوق العاده و مهربان هستید ، و وقتی با برادران خود مخالف هستیم باید روی استفاده از کلمات خود کار کنیم. شما یک بچه مسئولیت پذیر هستید و ما باید یک سیستم بهتر برای مدیریت زمان در اطراف کارها پیدا کنیم. شما فرد خوبی هستید و باید برخی مهارت های تحمل را یاد بگیرید. به هر حال ، بچه های ما می توانند دلخراش ترین موجودات جهان باشند و ما آنها را بیش از آنچه که بیان کنیم دوست داریم ، درست است؟ ما همیشه می خواهیم پیام را (به قول جاویدان آقای راجرز) منتقل کنیم. من شما را همانطور که هستم دوست دارم و همیشه مهارتهایی وجود دارد که می توانید یاد بگیرید ، توانایی هایی که می توانید به آنها تسلط پیدا کنید و احساساتی است که می توانید تنظیم کنید بهتر تنظیم کنید. یکی دیگری را لغو نمی کند. این قدرت کلمه "و" است.

قبل:

وقتی کودکی همچنان در الگوی رفتاری که ما آن را تأیید نمی کنیم گیر افتاد ، باید بخاطر بسپاریم که آنها کالاهای نهایی نیستند. در عوض ، آنها در حالت تغییر "قبل" هستند. گاهی اوقات ، کودکان تا زمانی که برای رسیدن به مرحله بلوغ آماده نشوند تغییر نمی کنند. گاهی اوقات ، مسئله توسعه است. گاهی اوقات مسئله انتظارات همسالان است و گاهی انگیزه. من یک بیمار من را به یاد می آورم که به سادگی نمی توانست مدیریت زمان را یاد بگیرد - مادرش انواع نمودارها و سیستم های رفتاری را امتحان کرد ، اما هیچ چیز گیر نکرد. تا اینکه برای گروه موسیقی تست داد و پذیرفته شد. تمرین باند قبل از مدرسه بود ، که به معنای گرفتن زود هنگام اتوبوس بود. او هرگز یک بار اتوبوس را از دست نداد! ترکیبی از بلوغ و انگیزه او را به جایی رساند که هیچ مقدار اصلاح رفتار یا تشویق والدین نمی توانست. او قادر به تغییر نبود ، فقط در وضعیت "قبل" تغییر بود.

همین مسئله را می توان در مورد والدین نیز بیان کرد - هنگامی که افراد سعی می کنند الگوهای جدید فرزندپروری را بیاموزند ، بسیار دلهره آور به نظر می رسد. اما شاید ما نالایق نباشیم ، فقط "قبل" تغییر کرده ایم. من دیده ام که بسیاری از والدین در فکر تسلط بر فرزندپروری با OCD یا اضطراب یا چالش های اجتماعی به زودی مهارت های جدید را تسلط دارند مانند کلمه "هنوز" ، کلمه "قبل" به ما یادآوری می کند که اگر بگذاریم خودمان آن روند را بپذیریم ، همیشه در حال رشد ، تغییر و تحول هستیم.

چرا ، و چرا اکنون:

این کلمه ای است که به ما کمک می کند بفهمیم که اغلب انگیزه های زیادی برای رفتار و انگیزه های فرزندان ما وجود دارد. چرا فرزند من در این زمان ، وقتی دیروز مورد تحریک قرار گرفت و اجازه داد آن را روی خود بشوید ، چنین واکنش شدیدی نسبت به اذیت شدن توسط این شخص نشان داد؟ چرا این وضعیت باعث می شود فرزند من رفتاری را انجام دهد که به نظر غیرعقلانی است؟

چرا یک کلمه عالی برای والدین نیز هست ، زیرا به ما کمک می کند تا بفهمیم چرا بعضی اوقات می توانیم در برابر عوامل استرس زا واکنش نابرابر داشته باشیم. چرا می توانم هنگام فروپاشی کودک اینقدر آرام بمانم ، اما وقتی خواهر و برادر دیگری به دیگران طعنه می زند ، خیلی شدید واکنش نشان می دهم؟ آیا این به احساسات حل نشده خودم در مورد قلدری خواهر و برادر ارتباط دارد؟ چرا شب های سه شنبه در خانه ما بسیار دشوار است؟ آیا راهی برای مدیریت بهتر برنامه در روزهای سه شنبه وجود دارد؟ چرا یک سوال عالی برای فهمیدن اینکه آیا هنوز ارواح گذشته ما هستند که امروز در والدین ما دخالت می کنند وجود دارد؟ غالباً ، وقتی با فرزندانمان پاسخ نامتناسبی می دهیم ، یا به دلیل میزان استرس خودمان است ، یا به دلیل احساسات برطرف نشده ما از کودکی است. چرا به ما کمک می کند الگوهایی که منجر به رفتار ما می شوند را دریابیم.

 

ایش:

یک کتاب تصویری فوق العاده از پیتر رینولدز به نام "Ish" وجود دارد. من توصیه می کنم که هر پدر و مادری کتاب را بخرد و از آن برای بحث در مورد کمال گرایی با فرزندان خود استفاده کند. "ایش" روشی را که مسخره خواهر و برادر بزرگتر باعث می شود پسر جوان تلاش برای ترسیم را متوقف کند ، توصیف می کند ، تا زمانی که خواهرش قدرت شادی را به او می آموزد. به جای اینکه یک گل عالی بکشید ، یک "ish-flower" یا "ish-dog" یا "مداد ish" بکشید. به زودی ، پسر لذت خلقت را بدست می آورد. وقتی من با کودکی کار می کنم که با شروع یک مهارت جدید مرعوب می شود ، ما در مورد چگونگی انجام یک کار خوب صحبت می کنیم - و این همه مهم است. لازم نیست که یک امتیاز عالی ، یک گل برنده ، یا بهترین چرخ دستی کلاس باشد. برای شروع ، تمام آنچه که ما نیاز داریم این است که سعی کنیم و "همان" انجام دهیم.

در مورد والدین هم همینطور. ما می توانیم در فهرست نویسی بی پایان از مشکلات و پیروزی های والدین ، ​​بزرگترین تخلفات و موفقیت های خود گم شویم. اما واقعیت این است که ، ما باید والدین را به طور واکنشی پاسخ دهیم. همانطور که D.W. وینیکات گفت ، شکست های کوچک والدین برای کودک سالم است. تا زمانی که ما یک کار خوب انجام دادیم - ایش ، و آنها غذای سالم خوردند ، به موقع به رختخواب رفتند - و حتی تکالیف خود را انجام دادند - ما کار خوبی انجام می دهیم والدین به کمال نمی رسند ، بلکه به ارتباط ، شکست های اجتناب ناپذیر و توانایی ما در ترمیم آنها بستگی دارد. (برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اینکه چگونه کمال گرایی والدین می تواند منجر به نتایج مضر شود ، اینجا و اینجا را کلیک کنید.)

گاهی اوقات ، والدین در شرایط استرس زا می توانند به سادگی افزودن برخی کلمات سه حرفی به واژگان ما باشند. من دوست دارم از پدر و مادر همکار خود در مورد کلمات سه حرفی دیگر که می توانند کمک کنند ، بشنوم.

 منبع : https://www.psychologytoday.com

۲۱ مهر ۹۹ ، ۱۳:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

نحوه کاهش نزاع در هنگام COVID

زندگی همه گیر استرس زا است و ما معمولاً آن را با یکدیگر روبرو می کنیم. زندگی در محله های تنگ و تنگ و گذراندن هر لحظه بیداری با هم اتاقی ها ، همسران یا بچه ها ، زمینه مناسبی برای درگیری به نظر می رسد. و گرچه درگیری به خودی خود بد نیست - گفتگو در مورد موضوعاتی که به ناچار پیش خواهد آمد احتمالاً ایده خوبی است - روش هایی وجود دارد که می توانیم این کار را بهتر انجام دهیم ، بنابراین تا زمانی که واکسن پیدا نکنیم هرکدام از ما گوشه گیر نمی شود .

هنگامی که همه چیز متشنج می شود ، در اینجا پنج روش برای کاهش نزاع و نجات روابط شما وجود دارد:

تأثیر را بپذیر: مطالعات گوتمن ، درمانگر زوج ، مطالعات پیشگویی انجام داد که پیش بینی می کرد کدام یک از زوجین طلاق می گیرند. یافته های او؟ هنگامی که شوهرها نفوذ همسر خود را می پذیرفتند ، احتمال ماندن همسران بیشتر بود. پذیرش نفوذ به نظر نقطه مقابل دفاع است. وقتی شخص مقابل شکایتی دارد ، به جای اینکه به او بگویید چرا اشتباه می کند ، به او بگویید که چرا حق با اوست. "شما یک نکته خوب دارید" را به اشتراک بگذارید و به دنبال مواردی بروید که در مورد آنها با آنها توافق کنید. وقتی نفوذ را می پذیرید ، برای پیروزی در درگیری خارج نیستید. شما در حال یافتن راه حلی هستید که برای هر دوی شما مفید باشد.

کمی استراحت کنید: برای درک اینکه چرا استراحت کمک می کند ، بیایید از مفهوم استاد روانپزشکی دن سیگل در مورد پنجره تحمل بازدید کنیم. به گفته سیگل ، همه ما یک "منطقه تحریک بهینه" داریم که در آن در بهترین حالت کار می کنیم. ما می توانیم منطقی فکر کنیم و دیدگاه های دیگران را در نظر بگیریم. با این حال ، وقتی استرس داریم - مثل وقتی که کودک نوپای ما پیراهن جدیدمان را بزرگ می کند ، یا وقتی سگ ما در حین جلسه بزرگنمایی شروع به قوز کردن پا می کند - از این منطقه بهینه فراتر می رویم. ممکن است بیش از حد برانگیخته شویم (احساس لبه ، آماده بودن برای مبارزه یا دویدن) یا تحریک افتادگی (خاموش شدن ؛ احساس بی حسی).

سیگل استدلال می کند که وقتی خارج از منطقه تحریک بهینه خود هستیم ، هدف ما ادامه بحث نیست ، زیرا این کار بیهوده یا حتی آسیب زننده خواهد بود. این است که خود را آرام کنیم. یک راه عالی برای این کار ، استراحت دادن است. بازگشت به درگیری وقتی احساس آرامش می کنیم باعث می شود کمتر یکدیگر را سرزنش کنیم و بیشتر به حرف های یکدیگر گوش دهیم.

یکی دیگر را تأیید کنید: گوهر دیگری از جان گوتمن ، محقق زوج ، مفهوم "نسبت جادو" است. گاتمن دریافت که زن و شوهرهایی که دوام دارند نسبت 5 به 1 نظرات مثبت به نظرات منفی دارند. به طور کلی ، روش زوج درمانی گاتمن نه تنها از طریق تجارب منفی بین زوجین بلکه برای ایجاد تجربه های مثبت نیز کارایی دارد. وقتی راه هایی برای تأیید دیگران در اطراف خود پیدا کردیم ، در صورت بروز اختلافات ناگزیر ، آمادگی بهتری خواهیم داشت.

ما قبل از بروز اختلاف با ایجاد یک شبکه ایمنی از عشق و احترام به یکدیگر آماده می شویم تا درگیری سالم داشته باشیم. ابراز علاقه و قدردانی ، به اشتراک گذاشتن تعارف و نشان دادن تحسین همه راه های این کار است.

احساسات اساسی را نامگذاری کنید: تحقیقات نشان می دهد که عمل ساده نامگذاری احساسات ، آمیگدالای ما را غیرفعال می کند ، بخشی از مغز که هنگام عصبانیت یا استرس فعال می شود. ما می توانیم از این مورد به نفع خود در درگیری استفاده کنیم و سعی کنیم احساسی را که فرد مقابل در هنگام درگیری احساس می کند نامگذاری کنیم. به جای پاسخ دادن به محتوای پیام آنها ، می توانیم احساسات پشت آن را بیان کنیم. به عنوان مثال ، اگر هم اتاقی شما بگوید: "من نمی توانم فکر کنم زیرا شما در جلسات بزرگنمایی خود بسیار بلند هستید" ، به جای اینکه از خود دفاع کنید ، ممکن است تأمل کنید ، "بنابراین شما می گویید که احساس استرس می کنید و نمی توانید تمرکز؟"

راهی برای خندیدن پیدا کنید: مطالعه ای درمورد درگیری زن و شوهر نشان داد که وقتی آنها از شوخ طبعی استفاده می کردند ، آنها ابراز رضایت بیشتری از رابطه ، احساس نزدیکی و تفاهم بهتر پس از بحث داشتند. از همه مهمتر ، این نتایج به نوع شوخ طبعی بستگی داشت. شوخ طبعی پرخاشگرانه (مانند کنایه یا اظهارنظر برای پایین آوردن یا دستکاری شریک زندگی) به نزدیکی و رضایت کمتر از رابطه ارتباط داشت. شوخ طبعی (گفتن جوک یا سر و صدا برای کاهش تنش) با این نتایج مثبت همراه بود. بنابراین دفعه بعدی که تنش ها ایجاد می شود ، یک شوخی را ترک کنید.

درگیری نزولی این است که به شخص دیگری نشان دهید که او را می شنوید و برای دیدگاه او ارزش قائل هستید ، حتی وقتی ممکن است از شما ناراحت باشند. ما می توانیم این کار را انجام دهیم با پذیرفتن خطاهای خود و شایستگی های دیدگاه های دیگر ، استراحت در هنگام داغ شدن اوضاع ، نشان دادن اینکه ما همیشه عاشق یکدیگر هستیم و برای یکدیگر ارزش قائل هستیم ، بازتاب احساسات زیر محتوای آنچه به اشتراک گذاشته می شود ، یا یافتن راهی خندیدن تا تنش را ذوب کند. استفاده از این مهارت ها روابط همه گیر و زندگی ما را کمی راحت تر می کند.

۲۰ مهر ۹۹ ، ۱۳:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

چه نوع فردی به QAnon اعتقاد دارد؟

وقتی به سمت فصل انتخابات می رویم ، توجه رسانه ها در اطراف QAnon سر و صدا می کند. در اینجا مصاحبه ای است که من برای مقاله جولیا ساکس در مورد QAnon برای GritDaily انجام داده ام:

آیا در افراد صفات خاصی را مشاهده کرده اید که به QAnon معتقد می شوند؟

اول از همه ، حدود نیمی از مردم حداقل به یک نظریه توطئه اعتقاد دارند ، بنابراین باورهای تئوری توطئه "طبیعی" است. همانطور که گفته شد ، تحقیقات روانشناسی درجات بیشتری از برخی از تحریکات شناختی را در میان کسانی که به تئوری های توطئه اعتقاد دارند نشان داده است - مانند نیاز به منحصر به فرد نیاز به اطمینان ، تعطیلی و کنترل و عدم تفکر تحلیلی. اما بهترین پیش بینی کننده باور تئوری توطئه ممکن است بی اعتمادی و به طور خاص تر ، بی اعتمادی به منابع معتبر اطلاعات باشد. این بدان معناست که افرادی که به احتمال زیاد معتقد به QAnon می شوند به منابع اصلی اطلاعات بی اعتماد هستند ، زمان زیادی را در اینترنت و شبکه های اجتماعی به جستجوی پاسخ های جایگزین می گذرانند و از ارادتمندان رئیس جمهور ترامپ هستند.

QAnon همچنین شامل جنبه های دیگری است که برای برخی جذاب است که می تواند به عنوان "قلاب" باشد که مردم را به دنیای QAnon فریب می دهد. بدیهی است که یک م centralلفه مرکزی طرفدار ترامپ / ضد لیبرال وجود دارد ، اما همچنین با مسیحیت انجیلی و نبرد آخرالزمانی درخشان آن بین خیر و شر هم پوشانی قابل توجهی دارد. و اکنون با افرادی که نگران قاچاق رابطه جنسی کودکان هستند همپوشانی وجود دارد ، و QAnon را با # هواپیماهای نجات دهنده کودکان نجات می دهد. اما با کنجکاوی ، کسانی که از این زاویه "قلاب" شده اند می توانند چشم خود را بر دوستی رئیس جمهور ترامپ با جفری اپستین یا چندین اتهام مطرح شده علیه وی در مورد تجاوز جنسی به خردسالان ببندند که این امر به یک مورد کلاسیک ناهماهنگی شناختی مربوط می شود و تعصب تأیید.

این تئوری توطئه از چه راههایی بر روابط تأثیر می گذارد؟

برای حفظ اعتقادات حاشیه ای ، اغلب لازم است که از جریان اصلی ، از جمله خانواده و دوستانی که با شما مخالف هستند ، دور شوید. پیروان QAnon در "سقوط از سوراخ خرگوش" غالباً دنیای جدید و تا حدی "خانواده" جدیدی از معتقدین هم عقیده پیدا کرده اند که باعث می شود روابط قبلی از پاداش کمتری برخوردار و پر بارتر شوند. مشابه اختلاف در اعتقادات سیاسی ، استدلال های مربوط به QAnon می تواند قطعاً ازدواج ها را از بین ببرد یا فشارهای قابل توجهی در روابط دیگر ایجاد کند.

غرق شدن در دنیای اینترنت QAnon همچنین می تواند به یک اعتیاد رفتاری به فعالیت هایی مانند بازی های ویدیویی یا قمار شبیه باشد. QAnon دنیای پیچیده ای از تئوری های توطئه به هم پیوسته است. برای پیگیری تلاش قابل توجهی لازم است. بنابراین ، ایثارگران معمولاً بیشتر و بیشتر وقت خود را صرف این کار می کنند ، به ازای روابط شخصی ، کار یا فعالیتهای تفریحی سنتی.

چگونه کسی باید چگونه صحبت کند که با یک عزیز در مورد اعتقاد خود به QAnon صحبت کند؟

قبل از اینکه امتحان کنید ، به اهداف خود فکر کنید: آیا فقط سعی دارید در شام شکرگذاری صحبت های کوچکی داشته باشید؟ آیا واقعاً می خواهید بفهمید که آنها به چه چیزی اعتقاد دارند و چرا؟ یا می خواهید نظر آنها را تغییر دهید؟

بسته به شرایط ، بهتر است اصلا QAnon را مطرح نکنید. اگر می خواهید در این مورد س askال کنید ، سعی کنید با گوش دادن شروع به درک مطلب کنید. ببینید آیا موارد مشترکی وجود دارد یا خیر. بدانید که اعتقاد به QAnon مستلزم رد منابع اصلی اطلاعات است ، به طوری که تربیت افراد باعث تغییر ذهن هیچ کس نمی شود. اگر می خواهید اعتقادات آنها را به چالش بکشید ، در QAnon بخوانید: بحث از یک مکان ناآگاهی احتمالاً شما را خیلی دور نخواهد کرد. هیچکدام از آنها مسخره نیستند ، اگر عزیز شما "یک م trueمن واقعی" باشد.

 

آیا این اختلاف با اعتقادات سیاسی یا مذهبی است؟ کسی چقدر باید از عمه ای که به QAnon معتقد است شکرگذاری بیاید ترسیده باشد؟

من از کلمه "ترسیده" استفاده نمی کنم. اگر بدنبال دعوا نیستید ، بحث نکنید و درگیر نشوید. اگر آنها آن را مطرح کردند ، سعی کنید جمله ای مانند این را بیان کنید: "من می دانم این واقعاً برای شما مهم است ، اما من ترجیح می دهم در این مورد صحبت نکنم ... آیا می توانم امشب درباره چیز دیگری صحبت کنیم؟"

۰۳ مهر ۹۹ ، ۱۶:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

چرا زنان درد مزمن بیشتری نسبت به مردان تجربه می کنند

اگر درد مزمن دارید ، تنها نیستید. تخمین زده می شود که 25.3 میلیون بزرگسال در ایالات متحده درد شدید و روزانه داشته باشند ، که به طور قابل توجهی زنان بیشتر از مردان است. حدود 55 درصد از بزرگسالان ایالات متحده حداقل دردهایی را در سه ماه گذشته گزارش کرده اند. درد مزمن یکی از دلایل شایع مراجعه به پزشک و از جمله دلایل عمده مصرف دارو است.

اما وقتی صحبت از درد می شود ، یک شکاف جنسیتی وجود دارد. زنان درد مکرر ، طولانی تر و شدیدتری نسبت به مردان دارند. به عنوان مثال ، یک بررسی ملی نشان داد که حدود 16 درصد از مردان سفیدپوست و 8 درصد از مردان سیاه پوست احساس درد شدید دارند ، اما این تعداد به ترتیب برای زنان سفیدپوست به 22 درصد و برای زنان سیاهپوست به 11 درصد افزایش یافت.

زنان همچنین بیشتر از مردان به بیماری های دردناک مانند سندرم خستگی مزمن ، فیبرومیالژیا ، آندومتریوز ، سیستیت بینابینی ، ولوودینیا و اختلالات گیجگاهی فکی (TMJ) مبتلا می شوند. آنها همچنین شدت درد بیشتری نسبت به مردان را از برخی شرایط خاص مانند سرطان گزارش می کنند. و زنان به راحتی بیش از مردان به درد ناشی از شرایط جسمی توجه می کنند. آنها تشخیص می دهند که چه مشکلی پیش آمده است. از طرف دیگر ، مردان تمایل دارند که وقتی درد را به آن توجه می کنند ، نادیده بگیرند.

درد تعریف شده

در زنان ، تغییر مداوم سطح هورمونی از طریق بلوغ ، قاعدگی ، بارداری و قبل و بعد از یائسگی به این اختلافات جنسی کمک می کند. به عنوان مثال ، قبل از بلوغ ، تفاوت قابل توجهی در ایجاد شرایط دردناک بین دختران و پسران وجود ندارد. پس از آن ، این اختلافات چشمگیر است ، در زنان دو تا شش برابر بیشتر احتمال دارد که به شرایط مزمن درد مانند سردرد ، سندرم روده تحریک پذیر و فیبرومیالژیا مبتلا شوند. همچنین در سطح درد و فراوانی بعد از یائسگی تفاوت وجود دارد.

شدت درد هنگامی که سطح استروژن پایین است و سطح پروژسترون زیاد است ، افزایش می یابد ، همانطور که در نیمه دوم چرخه قاعدگی وجود دارد ، احتمالاً به این دلیل که وقتی سطح استروژن زیاد است ، مواد شیمیایی "احساس خوبی" در مغز دارند می توانید فواید تکاملی آن را تصور کنید: بالاترین سطح استروژن در دوران بارداری و زایمان ، بنابراین می تواند تسکین دهنده درد طبیعی باشد. در واقع ، در دوران بارداری ، هنگامی که سطح بالا و ثابت می ماند ، مطالعات نشان می دهد بسیاری از شرایط درد بهبود می یابد و حساسیت به درد کاهش می یابد.

 

تجارب زندگی و وضعیت احساسی

 

تجربیات گذشته یک زن ، به ویژه آنهایی که شامل ضربه و سو abuse استفاده ، و همچنین وضعیت عاطفی و استرس های زندگی فعلی او است ، بر سطح درد و حتی ایجاد شرایط دردناک تأثیر دارد. در واقع ، من اغلب دردهای مزمن را نشانه این می دانم که این تجربیات در بدن شما جاسازی شده است ، و درد وسیله ای است که بدن شما به آن آسیب ها پاسخ می دهد ، حتی اگر مدت ها پیش رخ داده باشد.

قبل از اینکه در این مورد چیز دیگری بگویم ، بگذارید این را هم بگویم که مهم نیست تاریخ گذشته شما ، درد شما واقعی است. فقط ممکن است سابقه گذشته شما پاسخ بدن شما به درد را افزایش دهد و شما را مستعدتر کند.

یک مطالعه بر روی 380 زن نشان داد که کسانی که گزارش کرده اند قربانی زورگویی یا سو abuse استفاده شده اند ، بیشتر دچار شرایط دردناک دستگاه تناسلی / ادراری می شوند. آنچه اتفاق می افتد این است که بدن آنها در حالت آماده باش بالایی قرار دارد. در بیشتر افراد ، پاسخ طبیعی به درد این است که بدن تنظیم شده و درد کاهش می یابد. اما در افرادی که سابقه تروما دارند ، بدن در حالت "هشدار" مداوم وجود دارد و منجر به آگاهی بیش از حد از عوامل استرس زای داخلی و خارجی می شود.

حتی وضعیت اقتصادی اجتماعی و محیط کار نیز می تواند احساس درد کند تحت تأثیر قرار می گیرد.

به همین دلیل بسیار مهم است که شما با تیم مراقبت بهداشتی خود را برای شناسایی مسائل فراتر از جسمی - از جمله عاطفی ، اجتماعی ، ذهنی و روحی - برای کمک به شما در کار شما.
مدیریت درد

مدیریت درد مزمن نیاز به یک رویکرد جامع در درمان پزشکی و مکمل دارد. یک بررسی در سال 2015 بر روی 2400 زن مبتلا به درد مزمن نشان داد که 65 احتمال ورزشها را امتحان کرده اند. 49 درصد ماساژ 45 درصد فیزیوتراپی ؛ و 42 مورد مراقبت برای درد آنها. همچنین همین یوگا (27 درصد) ، عمل جراحی (26 درصد) ، طب سوزنی (20 درصد) و ماری جوانا پزشکی (18 درصد) را امتحان کردند.

یکی از زمینه هایی که مهم است و لازم نیست از آن غافل شود ، روش فکر کردن در مورد درد خود است. یک مطالعه نشان داد که زنانی که افکار منفی در مورد درد خود دارند - که درد در ذهن خود را بزرگتر می کنند - درد شدیدتری را گزارش می کنند و احتمال دارد مواد مخدر تجویز شود نسبت به مردان با همان وضعیت دردناک یا زنانی که دارای تفکر هستند منفی پایین تر هستند ، استفاده می کنند.

این مکان است که درمان شناختی می تواند به ویژه مفید باشد. این شکل از درمان کوتاه مدت به شما می آموزد که درد خود را در چارچوب مناسب قرار دهید و از افکار منفی دور شوید. مطالعات نشان می دهد که در درمان درد مزمن و کاهش فاجعه ، با یا بدون رویکردهای دیگر ، کاملاً بیشتر است. برای کسب اطلاعات بیشتر ، می توانید ابزار پزشکی پزشکی و بدن ما را در مورد درد بررسی کنید.

باز هم ، به همین دلیل است که مراقبت از خود بسیار مهم است. زنان به دلیل ریختن انرژی در مراقبت از دیگران و بسیار کم در مراقبت از خود مشهور هستند.


نتیجه

یافتن مناسب ترین رویکردها برای مدیریت و کاهش درد شما می توانید یک روند ناامیدکننده باشد. ممکن است ، من از شما می خواهم که صبور باشید و اجازه ندهید کسی درد شما را برطرف کند. من هم از شما می خواهم که در جستجوی تسکین درد از انواع پزشکان - اعلم از آلوپاتیک و مکمل - کمک کنید و یک رویکرد جامع را دنبال کنید.

۰۲ مهر ۹۹ ، ۱۷:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

قدرت اعتراف به نقص های شما

کمال گرایی بی دغدغه یک مشت آهنین دارد که می تواند باعث شود ما اهداف غیرواقعی را تعیین کنیم ، بیش از حد تلاش کنیم و بیش از حد روی اشتباهات خود تمرکز کنیم. این ما را از دیدن نقاط قوت ، کار با صداقت و تولید بهترین محصول خلاقانه کور می کند.

این یک اقدام ضد شهودی است ، اما پذیرش نقص های شما ، به جای تلاش برای رسیدن به کمال ، در واقع می تواند عملکرد شما را بهبود بخشد و تقریباً هر کاری را که انجام می دهید ارتقا دهید. برخلاف آنچه شما به خود می گویید ، اکثر مردم انتظار ندارند که شما کامل باشید. برداشت های نادرست ما را وادار می کند که بیش از حد انتظار دوستان ، عزیزان و سازمان های تجاری باشیم. بعضی اوقات آنچه شما تلاش کافی می دانید بیش از انتظارات دیگران است. شاید وقت آن رسیده است که از خود بپرسید چه کاری می توانید انجام دهید تا توانایی های خود را به روش های واقعی تری مشاهده کنید و اهداف قابل دستیابی را تعیین کنید. بهترین کار شما کمال نیست ؛ این بهترین کار شماست این به اندازه کافی خوب و به همان اندازه خوب است.

خود را کنار بگذارید

EGO مخفف "Ease Good Out" است. وقتی خودخواهی ما سعی در محافظت از ما در برابر شکست ، تحقیر یا عمل ناشایست دارد ، می تواند مغرور و مغرور باشد. شاید شما خبر رد شغل در آمازون را پنهان کنید اما موقعیتی را که در یاهو خنجر زده اید برای همه پخش کنید. دشوار است بپذیرید که اشتباه می کنید یا آنچه را که می خواستید به دست نیاوردید ، حتی اگر خیلی برای آن کار کرده اید. این یک قرص تلخ است تا غرور شما را ببلعد. گلپ! اما رها کردن باعث موفقیت و مقاومت شما می شود. وقتی می توانید قلب خود را باز کنید و آسیب پذیری اصالت را بپذیرید ، باری را آزاد می کنید. در نهایت ، بهتر است غرور خود را با یک همکار نزدیک یا یکی از عزیزان خود از دست دهید تا اینکه آنها را به دلیل غرور بی معنی خود از دست دهید.

از لغزشها یاد بگیرید

لغزش یک معلم باشکوه است. وقتی از درد ناکامی انسان جلوگیری می کنیم ، خود به خود از رشد خود جلوگیری می کنیم. اشتباه خواهید کرد ، حرفهایی را می زنید که پشیمان هستید و دیگران را آزار می دهید. اجتناب ناپذیر است نکته اصلی کاری است که پس از آن انجام می دهید. قسمت دشوار پذیرفتن یک نقص و زندگی با عواقب آن است ، اما نتیجه خوبی دارد. شاید شغل شما باعث دور شدن شما از دوستان شده یا باعث غفلت از اعضای خانواده شده است. یا شاید شما عادت های کنترلی ایجاد کرده اید که همکاران همکاری مشتاق برای انجام یک کار تیمی را از مطالعه خارج می کنند. اعتراف به نقص خود باعث می شود که خود را ببخشید. حتی به اشتراک گذاشتن یک اشتباه یا شکست (با اعتماد به نفس ، نه خود را محکوم کردن خود) با یک دوست نزدیک ، گروه پشتیبانی یا تیم نشان دهنده قدرت ، صداقت و صداقت است ، نه ضعف.

 

 

پتانسیل کامل خود را باز کنید

شما مجبور نیستید که غرور و نادانی را بپوشاند. هنگامی که قلب خود را باز می کنید و آسیب پذیری خود را می پذیرید ، می توانید در مورد اهداف خود واقع بین باشید و تمام توانایی های خود را باز کنید. تناقض این است که این روش می تواند شما را به عضوی بهتر از خانواده یا عملکرد بالا تبدیل کند. و دیگران به شما نگاه می کنند. هنگامی که با یک نقص برخورد کردید ، این امر شما را آزاد می کند تا به جای مسئله بر روی راه حل تمرکز کنید ، به دنبال وارونه وضعیت نزولی باشید ، فرصت را در یک مشکل مشخص کنید ، در موقعیت های چالش برانگیز باشید به جای اینکه اجازه دهید ترس از شکست شما را نگه دارد عقب بروید یا از سد معبر عقب بروید و از سنگ قدم های احتمالی طوفان مغزی استفاده کنید. وقتی منیت شما از بین برود ، می توانید خلاقیت بیشتری داشته باشید و مشکلات بی شماری برای مشکلات شغلی و شغلی پیدا کنید. شما هرگز مرتکب خطا نخواهید شد ، اما می توانید انکار یا پوشاندن آنها را متوقف کنید. انتخاب مسیر فروتنی و شجاعت ، به جای خودخواهی و غرور ، شما را به یک رهبر قویتر در محل کار و یکی از اعضای خانواده با محبت در خانه تبدیل می کند. بدون روبرو شدن با حقیقت ، چگونه می توانید راه های جدیدی برای رشد و تبدیل شدن به بهترین کارگری که می توانید پیدا کنید و از زندگی شغلی و زندگی شاد و شخصی لذت ببرید؟

برای مطالعه بیشتر به وبسایت دکتر ترانه موذنی مراجعه فرمایید

 

 

۲۷ شهریور ۹۹ ، ۱۱:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

مشاوره طلاق

طلاق زمانی اتفاق می افتد که ازدواج به نتیجه نرسد. پایان ازدواج می تواند احساس راحتی کند. همچنین می تواند بسیار استرس زا باشد. حتی شریکی که ترک را انتخاب می کند ممکن است یک سری احساسات را احساس کند. آنها ممکن است غم ، گناه ، عصبانیت ، گیجی ، ترس ، شرم و اضطراب را تجربه کنند. اگر کودکان درگیر شوند ، استرس طلاق ممکن است شدیدتر باشد. به همین خاطر باید به مشاوره طلاق بروند.
چرا مردم طلاق می گیرند؟

بین 40 تا 50 درصد زوج های متاهل در ایالات متحده طلاق می گیرند. شرکا ممکن است به دلایل زیادی طلاق را انتخاب کنند. زوجین اغلب به جای یک مسئله واحد ، دلایل متعدد را ذکر می کنند. دلایل زیر برخی از شایع ترین موارد طلاق است:

    عدم تعهد. این شامل ازدواج بیش از حد جوان یا ازدواج با شخص نامناسب است.

    یک ماجرا

    مسائل ارتباطی یا تمایل به اختلاف

    تقسیم ناعادلانه کار در ازدواج

    آزار جسمی یا سو emotional استفاده عاطفی

    اعتیاد

    آمادگی کافی برای چالش های زندگی زناشویی

    مشکلات مالی و بحث در مورد پول

آیا می توان طلاق را پیش بینی کرد؟

پیش بینی پایان ازدواج با 100٪ دقت غیرممکن است. اما برخی نشانه ها وجود آن را نشان می دهد. در صورت وجود ، این علائم به معنای احتمال طلاق است. جان گاتمن روانشناس وقت زیادی را صرف تحقیق در مورد عدم موفقیت مشارکت کرده است. او نظریه پردازی می کند که مشکلات چندان خاص منجر به طلاق نمی شود. وی در عوض دریافت که طلاق اغلب از مسائل مربوط به رابطه شرکا ناشی می شود. گاتمن با تحقیق خود برخی از پیش بینی کننده های طلاق را شناسایی کرده است. به اینها "چهار سوارکار" طلاق گفته می شود:

    انتقاد ، به ویژه وقتی که با گفته های مثبت مکرر بیش از حد نباشد
    تحقیر و عدم احترام. گاتمن معتقد است که این تنها بهترین پیش بینی کننده طلاق است. او معتقد است که حتی در اوایل رابطه نیز می توان آن را مشاهده کرد.
    دفاع. افرادی که نمی توانند مسئولیت یک مشکل را به عهده بگیرند نمی توانند آن را برطرف کنند. آنها ممکن است نتوانند همدلی با همسر خود را نشان دهند.
    سنگ اندازی این اجتناب از تعامل و بحث در مورد مشکلات است. سنگ اندازی می تواند حل یک بحث را غیرممکن کند.

اگر یک یا چند نفر از چهار سوارکار در رابطه شما حضور داشته باشند ، خیلی دیر نیست. تشخیص اینکه یک مسئله وجود دارد می تواند اولین قدم برای حل آن باشد. اما اگر زن و شوهر این علائم را نادیده بگیرند ، ممکن است به طلاق نزدیک شوند.
اثرات طلاق

طلاق از جهات مختلف زندگی را تغییر می دهد. نظارت بر واکنشهای شما در برابر تغییرات طلاق مفید است. این خودآگاهی می تواند به شما کمک کند تا با بسیاری از تعدیلاتی که در پی می آید کنار بیایید.

برخی از تغییرات متداول طلاق شامل موارد زیر است:

    امور مالی. تغییرات مالی زمانی اتفاق می افتد که یک خانوار دو نفر شود. برخی از افراد عادت دارند که توسط شریک زندگی خود حمایت مالی شوند. طلاق ممکن است این را تغییر دهد. تغییرات ناگهانی بودجه همراه با طلاق ممکن است باعث نگرانی ، استرس یا اضطراب شود.
    سبک زندگی. زندگی مجردی و زناشویی متفاوت است. افراد تازه طلاق شده ممکن است احساس تنهایی کنند یا پس از جدایی دچار شوک شوند. این احساسات حتی در صورت طلاق فرد می تواند رخ دهد. مراقبت از خود و خود شفقت در این زمان تغییر مهم است.
    روابط پیوند با فرزندان و دوستی ممکن است با طلاق تغییر کند. روابط با دوستان مشترک ممکن است متفاوت باشد. فرزندان شما ممکن است دیگر همیشه با شما زندگی نکنند. این تغییر ممکن است باعث احساس از دست دادن یا اندوه شود. نگه داشتن یک شبکه پشتیبانی قوی در این مدت می تواند کمک کند.

احساسات طلاق

بهبود طلاق یک روند است. تنظیم تغییراتی که در نتیجه طلاق اتفاق می افتد ممکن است زمان بر باشد. بخشی از فرآیند تشخیص قطعی تغییرات است. افراد تازه طلاق خواهند فهمید که زندگی آنها تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. زندگی اطرافیان نیز ممکن است از راه های عمیقی تغییر کند.

بسیاری از احساسات در نتیجه طلاق رخ می دهد. تعدادی از آنها عبارتند از:

    نگران امور مالی ، اشتغال یا مسکن باشید
    اندوه از دست دادن دوستان یا اعضای خانواده در نتیجه طلاق
    غلبه بر احساس گناه و احساسات. افکار در مورد چگونگی تأثیر طلاق بر روی فرزندان ممکن است باعث این احساسات شود.
    غم از دست دادن سبک زندگی آشنا یا شریک زندگی. اگر یکی از زوجین نمی خواست طلاق بگیرد ، این ممکن است ضربه بزرگی وارد کند.
    استرس ناشی از طی مراحل قانونی یا طلاق ، به خصوص اگر فرزندان درگیر شوند. استرس همچنین می تواند در صورت انطباق اعضای خانواده با روال جدید و ایجاد شبکه های پشتیبانی جدید ایجاد شود.

این مسائل اغلب می توانند در طول روند بهبودی حل شوند. روش درمانی یکی از راه های شروع بهبودی پس از طلاق است.
طلاق و فرزندان

اگر فرزند داشته باشید طلاق ممکن است پیچیده باشد. فرزندان اغلب تحت تأثیر طلاق والدین قرار می گیرند. این تأثیرات ممکن است باعث مشکلات بهداشت روان شود. طلاق ممکن است احتمال اضطراب ، افسردگی ، خودزنی و خودکشی در کودکان و نوجوانان را افزایش دهد. با مشاهده واکنش های کودک می توانید به جلوگیری از این مسائل کمک کنید.

برای اطلاعات بیشتر به وبسایت دکتر موذنی مراجعه فرمایید.

۲۶ شهریور ۹۹ ، ۱۷:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

روش های مبتنی بر شواهد برای تغییر ذهن کسی!

ملت درگیر انتخابات ریاست جمهوری بر خلاف انتخابات دیگر در تاریخ است ، با شکاف های عمیق سیاسی ، اقتصادی در معرض خطر و همه گیری جهانی پایدار.

علاوه بر این ، اطلاعات سیاسی و اطلاعات غلط به صورت آنلاین زیاد است. از آنجا که هر کسی می تواند هر چیزی را در اینترنت ارسال کند ، بسیاری از افراد در هر دو حزب سیاسی عقاید و قضاوت خود را بر اساس اطلاعات نادرست بنا می کنند.

در این فضای آشفته ، مردم به وضوح می کوشند یکدیگر را ترغیب کنند تا به نامزدی که به نظر آنها بهترین کشور است رای دهند. غالباً ، این اقناع در بحث های آنلاین رخ می دهد.

در مورد بهترین استراتژی ها برای تغییر عقیده افراد شواهد زیادی وجود ندارد. اما چنهاو تان ، استادیار علوم کامپیوتر در دانشگاه کلرادو ، مقاله ای را در سال 2016 منتشر کرد که سعی در شناسایی استراتژی های مثر برای تغییر نظر دیگران دارد.

محققان برای جمع آوری داده ها برای این مطالعه ، مکالمات آنلاین را در فرومی تحت عنوان "ChangeMyView" در انجمن اینترنتی Reddit مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. در این مجمع ، شرکت کنندگان اعتقادات خود را ارسال کردند و دیگران را به تلاش برای تغییر عقاید دعوت کردند. (توجه به این نکته مهم است که افراد حاضر در مطالعه دیگران را به تلاش برای تغییر دیدگاهشان دعوت می کنند ، این کار آسان تر از تلاش برای ترغیب شخصی است که برای ایده های جدید باز نیست.) از این رو ، آنها یک نماد دلتا - که شخصیت یونانی برای نشان دادن تغییر استفاده می شود - ارسال می کنند و توضیح می دهند که چرا آنها نظر خود را تغییر دادند.

با تجزیه و تحلیل انجمن ، محققان ویژگی های خاصی را یافتند که احتمال تغییر نظر وی را برای پوستر اصلی بهبود می بخشد.

قبل از ادامه کار ، توجه به این نکته مهم است که 70 درصد از افراد در مطالعه هرگز نظر خود را تغییر نداده اند - و این از یک انجمن اینترنتی ناشی می شود که در آن مردم به دنبال دیدگاه دیگری هستند. علاوه بر این ، هیچ اثر علیتی در مطالعه وجود ندارد. افرادی که اقدامات زیر را انجام می دهند به راحتی ترجیح می دهند کسی را ترغیب کنند.

با توجه به این گفته ، در اینجا بهترین تکنیک ها ارائه شده است:

    از نقل قول مستقیم شخص مورد بحث خودداری کنید. این را می توان بیش از حد انتقادی تفسیر کرد.
    سریع به استدلال اصلی پاسخ دهید. انتظار انتظار اقناع را کاهش می دهد ، اگرچه این ممکن است به این دلیل باشد که پوستر اصلی به صورت آفلاین امضا کرده است.
    پاسخ های طولانی تر متقاعد کننده تر از یک خط است.
    زبان خود را آرام نگه دارید.
    به عنوان بخشی از این پاسخهای طولانی تر ، پیوندهایی به شواهد خارجی ارائه دهید که دیدگاه شما را پشتیبانی می کنند.
    سعی کنید به عنوان بخشی از گروه دیگری که با دیدگاه شما موافق هستند ، پاسخ دهید. هر چقدر بیشتر افراد یک بحث را مطرح کنند ، قانع کننده تر است.
    در حالی که مبادلات رفت و برگشت می تواند مثمرثمر باشد ، اما بیش از سه یا چهار سیگنال احتمال ترغیب فرد وجود ندارد.
    سعی کنید اطلاعات و دیدگاه های جدیدی را وارد بحث کنید. استدلال محققان با "کلمات محتوا" متفاوت به احتمال زیاد قانع کننده است. به عنوان مثال ، اگر کسی از یک نامزد سیاسی به دلیل پاسخ موثر به بیماری همه گیر COVID-19 حمایت می کند ، می توانید استدلال کنید که سیاست تجارت نامزد بی اثر است.

تغییر نظر کسی دشوار است. اما اگر فرد نسبت به دیدگاه های جدید باز باشد و شما از استراتژی های مبتنی بر شواهد استفاده کنید ، تحقیقات نشان می دهد که این کار مطمئناً امکان پذیر است.

همچنین می توانید این پست را در مورد مشاوره طلاق بخوانید : https://bit.ly/3ibclyj

۱۸ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

چرا مشاغل خسته کننده روحیه ما را از بین می برند و چگونه انگیزه خود را حفظ کنیم؟

فردریک دسنارد از کارفرمای خود شکایت کرد که او را از جمجمه خسته کرده است - خوب ، به دلیل ایجاد فشار روحی ناعادلانه در محل کارش که ناشی از یکنواختی بی امان او بود. او در سال 2014 در شغل خود اضافه کار کرده بود ، اولین لباس خود را با قیمت 360،000 یورو در سال 2016 راه اندازی کرد و سرانجام در ماه گذشته 40،000 یورو به وی اهدا شد. آیا ما در پرتگاه موجی از دعاوی هستیم که به عنوان شکایت خستگی را مسلح می کند؟ جای تردید است ، اما این تصوری نیست که دسنارد خودش را مطرح کرده است. یکنواختی ، به ویژه در محل کار ، از زمان انقلاب صنعتی کانون دلزدگی و کسالت بوده است. [i]

اخیراً دو مشاور تجاری سوئیس ، پیتر وردر و فیلیپ راتلین ، [ii] اصطلاح "خسته کننده" را ابداع کردند تا احساس پریشانی ناشی از خستگی کار را به دست آورند که نه شما را به چالش می کشد و نه معنایی برای شما ایجاد می کند. و این مسئله خنده آور نیست: اپیدمیولوژیست انگلیسی ، بریتون و شیپلی در سال 2011 نشان دادند که افرادی که میزان خستگی زیاد در محل کار خود را گزارش می دهند ، به احتمال زیاد ده ها سال بعد بر اثر بیماری قلبی می میرند. بنابراین بی حوصلگی در محل کار یک نگرانی جدی است.

مطمئناً برای دسنارد بود. از او نقل شده است که می گوید: "شما ابتدا به اینترنت می روید ، و سپس خود را در یک دفتر خالی می بندید و گریه می کنید." او توسط یک تولید کننده عطر در پاریس استخدام شده و ادعا می کند که به او کارهایی بی اهمیت داده شده است تا فقط او را مشغول نگه دارد - کاری که سربازان آن را "کار شلوغ" می نامند ، مشاغل بی معنی برای جلوگیری از مشکل بیکار بودن بازی های شیطان است. از نظر دسنارد مشاغل از نظر وی هیچ چالشی نداشتند و معنایی نداشتند و در نهایت ، احساس کسالت و سرانجام افسردگی کرد.

آنچه داستان او به ما می گوید این است که برای بسیاری ، اگر نه بیشتر ما ، کار نیاز به حداقل چالش و معنی دارد. حتی ممکن است لازم باشد برای هر دو مورد نوعی منطقه Goldilocks پیدا کنیم - نه زیاد و نه خیلی کم.

تحقیقاتی وجود دارد که نشان می دهد هر دو انتهای یک طیف چالش - کم یا زیاد - می تواند منجر به کسالت شود. راینهارد پکرون و همکارانش نظریه ای در مورد خستگی در محیط های آموزشی ایجاد کردند - آنچه آنها تئوری ارزش کنترل می نامیدند. برای موفقیت دانش آموزان ، به ویژه در ریاضیات ، آنها به برخی از سطح استقلال / کنترل کاری که باید انجام دهند نیاز دارند و باید ارزش فعالیت را ببینند. ریاضیات یک مثال عالی است: اگر عملیاتی که ما انجام می دهیم خیلی ساده باشند (به عنوان مثال ، اضافه کردن 2 به علاوه 2) ما خسته خواهیم شد. اما اگر آنها مهارت های ما را فراتر از نقطه شکست خود قرار دهند - حل معادلات دیفرانسیل جزئی بدون تدریس خصوصی قابل توجه - ما نیز خسته خواهیم شد (شاید بعد از اینکه ناامید شدیم [iii]).

ما این مفهوم Goldilocks را مستقیماً با بازی کردن مردم ، سنگ ، کاغذ ، قیچی در مقابل حریف رایانه ای تحت دو شرط آزمایش کردیم - یکی که آنها خودسرانه تمام وقت را از دست می دادند و دیگری که در آن هر بازی را می بردند. در مورد اول ، شما کمی احساس می کنید که انتخاب های شما مهم است. شما ابتدا راک را امتحان می کنید (به خصوص اگر مرد باشید - ظاهراً ما 66٪ از زمان راک را به عنوان اولین بازی خود انتخاب می کنیم: Good ol ’rock!). اما سنگ شکست می خورد. شما به گزینه های دیگر می روید ، ترکیبات را امتحان می کنید ، حتی با همان جواب - کاغذ این بار - بارها و بارها می روید. هیچ کاری جواب نمی دهد نرخ برد شما در 33٪ کاهش می یابد. برای این بچه ها ، ناامیدی زود افزایش یافت ، اما طولی نکشید که کسالت ایجاد شد. برای گروه دیگر ، که همیشه برنده بودند ، شاید اوایل احساس خوبی نسبت به خود داشتند اما در نهایت همه چیز کسل کننده شد.

مارتین اولریش و همکارانش از منطق مشابهی در مطالعات تصویربرداری مغز استفاده کردند که نشان می دهد در صورت زیر چالش یا بیش از حد ، قسمتهای خلفی شبکه حالت پیش فرض را فعال می کنیم - شبکه ای از مناطق مغز که معمولاً در صورت عدم کار خارجی برای تعامل با همان مناطق فعال می شوند. ما می بینیم که وقتی افراد خسته می شوند فعال می شوند. واضح است که ما برای منطقه چالش Goldilocks تلاش می کنیم ، منطقه ای که فردریک دسنارد به شدت از دست رفته بود.

منبع : دکتر موذنی

۱۲ شهریور ۹۹ ، ۲۱:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر