تلاش در جهت فضیلت صداقت

تلاش برای رسیدن به فضیلت صداقت در ریتم های روزمره زندگی و به ویژه در مواقع دشواری ، چگونه می توان تلاش کرد که در مراقبت از خود و دیگران صادقانه تر عمل کنیم؟ در این مصاحبه ، کریستین میلر دارای اهمیت فضیلت صداقت برای زندگی ما و دیگران است.

در اینجا حرف های زیادی برای گفتن وجود دارد! من ابتدا با تمایز بین یک عمل صادقانه و صداقت ، ویژگی خالصانه شخصیت شروع می کنم. از این رو بین جونز که یک بار در دادگاه حقیقت را بیان می کند ، در مقابل آبراهام لینکلن که فردی صادق است ، تفاوتی وجود دارد.

من عمدتا به مورد دوم علاقه مند هستم و ویژگی شخصیت را به دو ملفه تقسیم می کنم. نخست ، جنبه رفتاری صداقت وجود دارد: یک فرد صادق واقعیت ها را عمداً آنطور که می بیند تحریف نمی کند. به عنوان مثال ، او بی دلیل دروغ نمی گوید و همچنین با مصرف ماده ممنوعه عملکرد خود را در یک مسابقه نادرست معرفی نمی کند.

ثانیا ، بعد انگیزشی صداقت نیز وجود دارد. رفتار صادقانه باید از یک قلب خوب ناشی شود. شبیه چیه؟ انگیزه صادقانه می تواند اشکال مختلفی داشته باشد ، مانند انگیزه های عشق ، دوستی ، وظیفه و عدالت. آنچه انگیزه صادقانه نمی تواند باشد ، علاقه شخصی است. اگر تمرکز فقط بر نفع خود است ، پس فضیلت نیست.

به طور خلاصه ، هسته صداقت ، فضیلت ، کاملاً قابل اعتماد است که واقعیت ها را عمداً همانطور که شخص می بیند تحریف نکند و دلایل فضیلت انگیزه آن را می گیرد.

JA: چند روش صداقت می تواند به ما کمک کند تا با مقاومت بیشتری زندگی کنیم؟

CM: برای شما حقیقت را بگویم (که بهتر است برای مصاحبه در مورد صداقت انجام دهم!) ، این چیزی نیست که قبلاً درباره آن زیاد فکر کرده باشم. بنابراین اگر افکارم کمی ساده لوحانه باشد پیشاپیش عذرخواهی می کنم. بخشی از مسئله این است که بفهمیم "انعطاف پذیری" چیست. تعاریف زیادی وجود دارد ، اما به نظر من یک عنصر اصلی مربوط به سختی خاصی است که می تواند از سختی ها برگردد و به چالش های مختلف محیط پاسخ دهد.

از این طریق درک شده ، من می توانم صداقت را با خود ببینم که تفاوت بزرگی ایجاد می کند. اگر درمورد نقاط قوت و ضعف خود صادق باشم ، بهتر از این که خودم را فریب دهم می توانم با شرایط نامساعد روبرو شوم. تصور اینکه در شرایطی که من در بعضی مناطق قدرتمند هستم ، وقتی مشکلات پیش می آید و ضعف من را برملا می کند ، به من خوب خدمت نمی کند.

روش دوم صداقت می تواند به ما کمک کند تا با انعطاف پذیری بیشتری زندگی کنیم ، این است که به ما کمک می کند مشکلات را برای آنچه که هست ببینیم و آن را کمرنگ یا بی اهمیت نکنیم. یک زن و شوهر می توانند در ازدواج خود ، نه با نگاهی به گذشته از مشکلاتی که دارند ، بلکه با رویارویی صادقانه و حل آنها مقاومت کنند.

ابتدا بگذارید توجه داشته باشم که صداقت یک فضیلت بسیار مهم است ، هم ذاتاً و هم وسیله ای برای دستیابی به موارد دیگر مانند اعتماد و احترام. ثانیا ، داده های تجربی نشان می دهد که بسیاری از ما بسیار صادق نیستیم. از بسیاری جهات ، ما تمایل داریم که آنچه نیازهای صداقت از ما می طلبد ، کوتاه بیاییم. بنابراین پرورش صداقت اهمیت زیادی پیدا می کند.

در مورد چگونگی انجام این کار حرف های زیادی برای گفتن وجود دارد، اما بگذارید به طور خلاصه دو راهکار را یادداشت کنم. اولین مورد برجسته کردن اهمیت نمونه های صداقت است. آنها می توانند نمونه های تاریخی مانند لینکلن یا معاصر ، افراد برجسته جامعه یا همسایه یا دوست باشند. به نظر می رسد نمونه های قابل دسترسی و قابل دستیابی به ویژه تأثیرگذار هستند. ایده این است که ما می توانیم چنین افرادی را به خاطر صداقت آنها تحسین کنیم ، که به نوبه خود می تواند باعث ایجاد تمایل در ما شود تا از آنها الگو بگیریم و در این زمینه از زندگی خود بیشتر شبیه آنها شویم.

استراتژی دوم بر یادآوری های اخلاقی صداقت متمرکز است. در اینجا ایده این است که ما اغلب معتقدیم صداقت مهم است و تقلب ، دروغ و مواردی از این دست اشتباه است. اما ما می توانیم در مقابل وسوسه از ارزشهای خود غافل شویم و به خواسته های خودخواهانه برای انجام کاری غیر صادقانه تن دهیم. یک یادآوری صداقت می تواند کمک کند تا تمرکز خود را به جایی که باید باشد برگردانیم. این می تواند به صورت مثلاً یک خواندن روزانه ، یک پیام متنی یا ، در زمینه آموزشی ، نام شما را در کد افتخار مدرسه شما امضا کند.

JA: توصیه ای در مورد اینکه چگونه می توانیم از صداقت برای حمایت از یک دوست یا عزیزی که با یک وضعیت دشوار زندگی روبرو است استفاده کنیم؟

CM: این یک مسئله دشوار است ، زیرا این امر به جزئیات شرایط خاصی که ممکن است در آن قرار بگیریم بستگی دارد. یک نکته کلی این است که در آن لحظات گاهی صادقانه بودن درمورد مبارزات خودمان می تواند مفید باشد ، به خصوص اگر از طریق چیزی مشابه به عنوان مثال ، اگر دوستی با تنهایی دست و پنجه نرم می کند ، ممکن است ارزشمند باشد که به طور صادقانه در مورد لحظاتی از زندگی خود که ما هم احساس تنهایی کرده ایم ، و همچنین چگونگی کار در آن لحظه ها ، حقیقت داشته باشد.

منبع : دکتر موذنی

۱۹ بهمن ۹۹ ، ۱۷:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

چرا با پیرتر شدن زندگی سرعت می گیرد؟

این یک حقیقت گرایی است و تا حدی کلیشه شده است که در سال 2020 ، گذشت زمان مانند گذشته نیست. مردم شوخی می کنند که نمی توانند به یاد بیاورند چه روزی است. ما در طول نه ماه گذشته به عقب نگاه می کنیم ، از اینکه زمان زیادی سپری شده است ، شوکه شده ایم. این تأثیر - زمان با سرعت متفاوت از نظر ذهنی - نیز به طور تجربی مشخص شده است: تحقیقات به ما می گوید که وقتی فرد احساس طرد شدن ، بیمار شدن از تب یا افتادن به یک افسردگی می کند ، زمان کندتر می گذرد (Wyllie، 2005). اما عوامل دیگر نیز می توانند اثرات طولانی مدت ایجاد کنند. بسیاری از افراد با افزایش سن احتمالاً همین تأثیر را در زندگی عادی خود نیز مشاهده کرده اند. و این درست است: به نظر می رسد سن تأثیر قابل توجهی در درک ذهنی زمان دارد.

به طور خلاصه ، به نظر می رسد این یک پدیده بسیار قابل تشخیص است: کلودیا هاموند ، از BBC ، قبلاً شواهدی را مبنی بر اینکه افراد جوان تر از افراد مسن بهتر است در حدس زدن چه مدت زمان یک دقیقه طول می کشد ، بدون شمردن ثانیه ها گزارش داده است. این اثر به صورت آزمایشی تجویز شده است ، همانطور که در سال 2005 توسط مارک ویتمن و ساندرا لنهوف بود. تقریباً 500 فرد از سنین مختلف ، در مورد سرعتی که احساس می کنند زمان می گذرد مورد بررسی قرار گرفتند. در بازه های زمانی کوتاه ، مانند یک هفته ، به نظر نمی رسید شرکت کنندگان زمان دیگری را تجربه کنند. با این حال ، در طی دوره های طولانی مدت (مانند سالها) ، افراد مسن گزارش دادند که زمان احساس می شود با سرعت بیشتری می گذرد.

برای پاسخگویی به این تأثیر ، چندین فرضیه مطرح شده است. اول ، همانطور که هاموند توضیح داد ، زمان به دو روش مختلف اندازه گیری می شود. افراد می توانند گذر زمان را از همین حالا ، به صورت آینده نگر ، به روش هایی ارزیابی کنند که متمایز از برداشت گذشته نگرانه آنها از سرعت هفته گذشته یا ماه گذشته باشد. با این توجیه ، همیشه بین تجربه فعلی یک روز و یادآوری روزهای گذشته در گذشته تفاوت وجود خواهد داشت. اما این احتمال وجود دارد که کودکان و بزرگسالان از روشهای مختلفی برای یادآوری وقایع زندگی خود استفاده می کنند ، همانطور که جسیکا استیلمن در Inc.com گزارش داد. هنگامی که ما جوان هستیم ، شرایط ما ممکن است منحصر به فرد یا خاص به نظر برسد ، و بنابراین کودکان ممکن است تمایل داشته باشند که تجربیات خود را به روش های خاص تری به خاطر بسپارند (مانند "زمانی در دریاچه که از لبه اسکله فرار کردیم ، هنوز لباس خود را می پوشیم) لباس ها"). با این حال ، بزرگسالان به احتمال زیاد تجربیات خود را در خاطرات بزرگتر و کمتر خاص گروه بندی می کنند (مانند "هفته ما در دریاچه تابستان گذشته").

به روشی مشابه ، خود تجربیات نیز ممکن است بر روند زمان تأثیر بگذارد. در ساینس آمریکن ، جیمز برادوی و بریتنی ساندوول توضیح دادند که احتمالاً تجارب جدید در حافظه زندگی نامه طولانی مدت شخص رمزگذاری می شوند تا رویدادهای آشنا یا عادی. این امر نه تنها نحوه رمزگذاری این تجربیات را تحت تأثیر قرار می دهد ، بلکه همچنین تعداد آنها را به حافظه طولانی مدت تبدیل می کند. به گفته نویسندگان ، تجربه ذهنی ما از مرور زمان به مجموع تجربیات جدیدی که باید به خاطر بسپاریم مربوط می شود. به عبارت دیگر ، هرچه خاطرات بیشتری از یک بازه زمانی خاص تولید کنید ، به نظر می رسد که مدت زمان طولانی تر ، به عقب گذشته ، دوام داشته باشد. بسته بندی دوازده خاطره خاص و بی نظیر در یک هفته در دریاچه ، به عنوان مثال ، بیش از خاطرات مبهم برخی از روزهای تنبل طولانی ، املاک و مستغلات ذهنی شما را اشغال می کند.

ادامه مطلب...
۰۹ دی ۹۹ ، ۲۱:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

زیر شاخه های روانشناسی از نظر دکتر ترانه موذنی

مهم ترین شاخه های روانشناسی کدام اند؟

اگر بخواهیم با زبانی ساده بگوییم که زیر شاخه های روانشناسی به چه شکل ایجاد شده اند ابتدا باید به تعریف دقیق روانشناسی فکر کنیم.

روانشناسی در اصل همام علم مطالعه ی رفتار و ذهن انسان است. حال با توجه به اینکه رفتار انسان های مختلف در شرایط، موقعیت و زمان های مختلف کاملا متفاوت با یکدیگر است، باید هریک از آن ها را در شاخه های متفاوت بررسی کرد. به همین دلیل شاخه های متعدد روانشناسی به وجود آمدند.

شاخه های روانشناسی به شکل زیر هستند:

. روانشناسی بالینی

روانشناسی بالینی را می توان رایج ترین شاخه ی روان شناسی دانست. روانشناسی بالینی در مواردی مانند درمان نابهنجاری، زیست شناختی، روان شناختی، اجتماعی و رفتاری بسیار موثر است.

روانشناسی بالینی در شش مرحله زیر انجام می شود. در اصل شش مرحله اساسی وجود دارد که بیشتر کارهای مشاور روانشناسی بالینی با هدف تشخیص و درمان در این روش ها خلاصه می شود.

  • ارزیابی و تشخیص
  • مداخله و درمان
  • مشاوره
  • آموزش
  • نظارت بر کار روان ‌درمانگرها
  • پژوهش و مدیریت

· روانشناسی مشاوره

در روانشناسی مشاوره سعی بر این است تا به فرد مراجعه کننده کمک شود تا خود واقعیش، نیازها، ایرادها، نقطه ضعف ها و موارد مهم را شناسایی کرده و برای آن برنامه ریزی کنید. مشاوره روانشناسی را تا حدودی می توان یک راهنمایی بزرگ برای افراد در شرایط متفاوت دانست.

· روانشناسی خانواده

روانشناسی خانواده یکی از مهم ترین شاخه های روانشناسی است. معمولا مسائلی مانند معضلات و مشکلات خانوادگی، پیدا کردن راه حل درست برای حل مشکلات بین زوجین، بهبود بخشیدن به روابط و وضعیت بهداشت روانی خانواده از مهم ترین دلایلی است که افراد را قانع می کند تا مشاوره خانواده را جدی بگیرند. مشاوره قبل ازدواج، مشاوره زناشویی و مشاوره طلاق از مهم ترین موارد تاثیر گذار در روانشناسی خانواده هستند.

· روانشناسی تحصیلی

از دیگر شاخه های روانشناسی می توان به روانشناسی تحصیلی اشاره کرد. مشاوره تحصیلی و روان شناسی تحصیلی از مهم ترین موارد برای دانشجویان و دانش آموزان است. معمولا پیدا کردن اعتماد بنفس در افراد محصل، کمک به آن ها برای پیدا کردن دیدگاه صحیح در مورد آینده، شناخت اهداف و تعیین استراتژی و مسیر صحیحی برای رسیدن به آن ها از مواردی است که با توجه به روحیه و عواطف فرد مراجعه کننده در روانشناسی تحصیلی انجام می شود.

· روانشناسی تربیتی

همان طور که از اسم این شاخه پیداست، در این رویکرد به تربیت و تعلیم پرداخته می شود. در روانشناسی تربینی هدف این است که فرد به بهترین شکل ممکن آماده ی دریافت اطلاعات شود و با طراحی یک فرآیند مناسب، اقدام های لازم برای دستیابی به این هدف فراهم می شود.

· روانشناسی رشد

آنچه که در روانشناسی رشد به آن توجه می شود، تغییرات و تحولات فرد از زمان تولد تا اکنون است. جنبه های روانی، کارکرد ها و رفتارهای اجتماعی، جنبه های شناختی و جنبه های انگیزشی از مهم ترین تغییرات و دگرگونی های انسان ها در طول بازه زمانی های مختلف است.

شاید برایتان جالب باشد بدانید در ابتدا روانشناسی رشد برای کودکان مطرح بود و به همین دلیل مشاوره کودک و نوجوان به راه حلی مهم برای اکثر افراد تبدیل شده بود اما به مرور زمان تغییرات انسان ها در سن های مختلف مورد توجه و بررسی قرار گرفت.

اهداف رواشناسی رشد را می توان به سه دسته اصلی تقسیم کرد:

  • بررسی فرآیند رشد و تحول فرد
  • تشریح علمی فرآیند عوض شدن فرد
  • بهبود فرآیند رشد فرد

· روانشناسی شخصیت

الگوهای شخصیتی و تغییرات در مورد شخصیت، چیزی است که در روانشناسی شخصیت رخ می دهد. اما اگر بخواهیم کمی شفاف تر صحبت کنیم ابتدا باید اشاره ای به مفهوم شخصیت داشته باشیم.

در اصل شخصیت مجموعه ای کامل از خصوصیات و ویژگی های هر فرد است که در نهایت بر احساسات، عقاید، رفتارها و موارد متفاوت اثر می گذارد. انواع نظره های روانشناسی اجتماعی؛ رفتاری، شناختی و تکاملی در این شاخه از روانشناسی ترسیم می شود.

معمولا مشاوره فردی در شاخه ی روانشناسی شخصیت یکی از بهترین کارهاست. در مشاوره شخصی می توان به بیشتر موارد تاثیرگذار در شخصیت را مورد بررسی قرار داد.

· روانشناسی اجتماعی

گوردن آلپورت در مورد روانشناسی اجتماعی می گوید: روانشناسی اجتماعی، مطالعه‌ی علمی و روشمند شیوه‌ی فکر کردن، احساس کردن و رفتار کردن انسان‌ها در حضور مستقیم و ضمنی دیگران است. در اصل می توان گفت روانشناسی اجتماعی، در مورد درک رفتار افراد در زمینه های اجتماعی می پردازد.

روانشناسی اجتماعی برخلاف دیگر شاخه های روانشناسی، مزایا و معایب دقیق و مشخصی دارد. اصلی ترین نقطه قوت این شاخه این است که پیش بینی های بسیار شفاف را ارائه می دهد. اما در نظر نگرفتن و توجه نکردن به تفاوت های فردی در روانشناسی اجتماعی را می توان نقطه ضعف آن دانست.

· روانشناسی سازمانی

روانشناسی سازمانی یا همان روانشناسی صنعتی و سازمانی، مانند برخی دیگر از شاخه های روانشناسی به چند زمینه اصلی تقسیم می شود که در ادامه نام آن ها را ذکر کرده ایم:

  • استخدام و گزینش کارکنان
  • توسعه و آموزش کارکنان
  • ارزیابی عملکرد کارکنان
  • روانشناسی مهندسی
  • مدیریت و رهبری
  • بهداشت، ایمنی و استرس محیط کار
  • انگیزش و خشنودی شغلی

علم روانشناسی چطور به افراد کمک می کند؟

قطعا به توجه به رشته ها و شاخه های مختلف روانشناسی، جایگاه های متفاوتی برای همه ی افراد در نظر گرفته شده است. اگر بخواهیم ساده تر بیان کنیم باید بگوییم که علم روانشناسی با بررسی تخصصی و دسته بندی های مختلف، نیاز همه ی افراد به مشاوره را پوشش می دهد. خدمات مختلفی تحت عنوان مشاوره روانشناسی (با توجه به نوع مشاوره) ارائه می شود که با توجه به مسائل و مشکلاتی که با آن ها دست و پنجه نرم می کنید، می توانید بهترین گزینه را انتخاب کنید.

علم روانشناسی در زندگی روزمره ما چه جایگاهی دارد؟

شاید این سوال برایتان پیش بیاید که دقیقا علم روانشناسی در زندگی شما چه جایگاهی دارد؟ آیا در طول کل زندگیتان حس کرده اید که یک نظریه، یک راهنما یا یک فرد باید وجود داشته باشد تا با الگوبرداری از آن به حل مسائل و مشکلات بپردازید.

حقیقتا علم روان شناسی در زندگی روزمره افراد تاثیر مستقیم دارد. با کمترین آگاهی هم می توان نسبت به این موضوع احساس مسئولیت پیدا کرد که شما باید حداقل خودتان را بشناسید. اهمیت مسائل مربوط به هر بازه زمانی به اندازه ای پر رنگ است که ممکن است در هر مقطع از زمان نیاز به یک مشاور و یک فرد روانشناس را حس کنید.

به طور مثال ممکن است در طول دوران تحصیل نیاز به یک مشاوره تحصیلی داشته باشید. یا حتی برای آشنا شدن با فرد مد نظر به عنوان شریک زندگی، نیاز به راهنمای های یک مشاور ازدواج دارید. روند مشاوره در زندگی افرادی که به خوبی نسبت به خود، احساسات، اهداف و برنامه ریزی هایشان آگاه هستند به خوبی آن ها را به سمت کمال سوق می دهد. البته که افراد نا آگاه درک کاملی نسبت به این موارد و مزایا مشاوره ندارند اما بعد از مدتی تغییرات قبل و بعد از مشاوره را به خوبی حس خواهند کرد. به همین دلیل این دسته از افراد نیز به اهمیت مشاروه و همچنین تاثیر علم روان شناسی در زندگی روزمره نیز آگاه خواهند شد.

۱۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

زنده کردن ازدواج

روابط از طریق زمان مسیری قابل پیش بینی را دنبال می کنند. در اینجا تحقیقاتی وجود دارد که می تواند ازدواج شما را نجات دهد. بنابراین اگر از شکست هایمان درس نگیریم ، آیا می توان از موفقیت های دیگران درس گرفت؟ با توجه به این موضوع ، تعدادی از محققان با نگاهی طولانی مدت به ازدواج ، کشف کردند که چه چیزهایی را به کار می اندازد. آنها هر جنبه متقابل زناشویی را مورد بررسی قرار دادند ، از هر تفاوت ظریف ارتباطی فیلم برداری کردند ، فعالیت فیزیولوژیک را از ضربان نبض تا هدایت الکتریکی پوست اندازه گیری کردند. یافته های آنها چیزی کمتر از یک طرح کلی برای ازدواج موفق نیست.

ترسیم نقشه ازدواج

بیست سال به عنوان یک درمانگر زناشویی برای لیبرتی کوواچ ، دکترای علوم پزشکی ، فهمید که روابط در طول زمان شکل می گیرد - مفهومی که به طور کنجکاوی در اکثر دیدگاه های ازدواج وجود ندارد. اما فقدان هرگونه راهنما برای کمک به زوج های مضطرب بود که او را در جستجوی چارچوبی برای ارزیابی مشکلاتشان به راه انداخت. او با استفاده از تحقیقات تجربی خود ، سیستمی را برای ترسیم روابط زناشویی در حین پیشرفت (و همیشه نزدیک به فسخ روابط) ایجاد کرد تا دو نفر را در خود جای دهد که خود به تکامل می روند.

کواکس با در نظر گرفتن شجاعت نظری از پویایی گروه و همچنین روان پویایی ، نظریه های رشد بزرگسالان و سیستم های خانواده ، ادعا می کند که ازدواج ها از طریق شش مرحله مشخص به سمت صمیمیت و دو جانبه صورت می گیرد. هر یک از این گذرگاه ها چالش های خاصی را برای رشد فرد و زوجین ایجاد می کند. کوواچ ، رئیس مرکز ازدواج و خانواده درمانی در ساکرامنتو ، کالیفرنیا ، می گوید ، اگرچه ممکن است پیشرفت قابل پیش بینی باشد ، اما قطعاً روان نیست.

طول یک ازدواج راهنمای این نیست که یک زن و شوهر چه نوع موضوعاتی را دچار مشکل می کنند. برخی ممکن است برای چندین دهه در یک مسئله واحد گیر بیفتند. و توسعه به صورت خطی از یک مرحله به مرحله دیگر پیش نمی رود. بلکه چرخه ای است. او می گوید: "وقتی زن و شوهر در هر لحظه دچار استرس می شوند ، ممکن است به مرحله اولیه برگردند." با این حال ، همه در مراحل میانی با کشمکش قدرت روبرو هستند و حتی بهترین ها طلوع متقابل - آن جریان آسان حمایت و صمیمیت - را قبل از 10 تا 15 سال نمی بینند.

مهمترین شاخصهای مراحل فردی مضامین احساسی و الگوهای تعامل هستند. به عنوان مثال در مرحله اول - مرحله ماه ، قاشق ، خرداد - همسران زناشویی یکدیگر را کامل و یکسان می بینند. این امر برای ایجاد احساس تعلق و اعتماد به تعهد یکدیگر نسبت به یک رابطه در حال رشد ضروری است. با وجود این که اهداف جدید شغلی یا علائمی از علائق بیرونی ظاهر می شوند - همانطور که باید - شریک دیگر ممکن است آن را خیانت تلقی کند. پس از آن وظیفه این است که از جاده سنگلاخی پذیرش تفاوت به عنوان تقویت رابطه شروع کنیم.

به همین ترتیب ، در مرحله دوم ، زوجین تغییر فردی را به عنوان ناامیدی ، اضطراب و اعتماد به نفس تجربه می کنند: a "من چه مشکلی دارم؟" نگرش. با هم ، وظیفه آنها ترسیم مرزی مشخص بین خود به عنوان یک واحد و سایر نقاط جهان است که بر آن تأثیر می گذارد. برای مقابله با آنچه بعد اتفاق می افتد ، حس قوی دوستی لازم است.

شما برای رفع مشکلات ازدواج خود می توانید به مشاوره قبل از ازدواج مراجعه کنید.

ادامه مطلب...
۰۶ آذر ۹۹ ، ۲۳:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

3 اصول روانشناختی Nxium برای شستشوی مغزی اعضای خود استفاده می شود

کیت رانیر ، ارکستراتور فرقه Nxium ، اخیراً به 120 سال زندان به جرم قتل ، داشتن پورنوگرافی کودکان و قاچاق رابطه جنسی محکوم شد. بسیاری از این جنایات در داخل یک حلقه داخلی Nxium به نام DOS رخ داده است - به لاتین Dominus Ob obiousious Sororium یا "ارباب بر برده". در DOS ، زنان قربانی به یک رابطه "ارباب و برده" با زنان با رتبه بالاتر فرقه ، با حروف اولیه Raniere مارک شده و برای رابطه جنسی با Raniere دستکاری شده است.

احتمال این وجود دارد که وقتی در ابتدا در مورد این فرقه امروزی آگاهی پیدا کردید ، اولین فکر شما این بود که "من هرگز گول پیوستن به یک فرقه جنسی را نخواهم خورد" ، اما اشتباه می کردید. نمایش های اخیر مانند HBO’s The Vow و Starz's Seduced پرده فرقه را کنده کرده اند و به کارهای داخلی گروه نگاه می کنیم. من هر دو نمایش را تماشا کرده ام و آنچه برای من روشن شده است این است که ترفندهای روانشناختی که رانیر استفاده کرده خاص خاصی نیست. در حقیقت ، توانایی او در به دام انداختن بسیاری از قربانیان ریشه در اعتماد او به چندین اصل اصلی روانشناختی دارد - اصولی که هر یک از ما در برابر آنها آسیب پذیر هستیم.

رانیر از کجا می دانست چه دکمه های روانشناختی را فشار دهد؟ به نظر می رسد ، وی در رشته روانشناسی به عنوان یک دانشجوی کارشناسی ناپدید شده است (واقعیتی که هنگام نمایش متن دانشگاه از موسسه پلی تکنیک Rensselaer در Seduced آشکار شد). در زیر ، لیستی از سه اصل روانشناختی "ODD" را که Raniere برای دستکاری و کنترل اعضای فرقه استفاده کرده است ، گردآوری کرده ام: اطاعت ، تغییر شکل و تخفیف.

1. اطاعت.

از جمله بدنام ترین تحقیقات در زمینه روانشناسی ، کارهای استنلی میلگرام در مورد اطاعت است. شما می توانید در مورد جزئیات بیشتر در اینجا بخوانید ، اما نکته اصلی این است که بزرگسالان روزمره توافق می کنند که به قربانیان بی گناه شوک الکتریکی وارد کنند فقط به این دلیل که یک شخص مقتدر به آنها دستور داده است که "آزمایش باید ادامه یابد". نتایج Milgram با فاش کردن اینکه 60٪ از شرکت کنندگان از عضو اقتدار در لباس آزمایشگاهی اطاعت کردند و تا شوک مرگبار "XXX" را از بین بردند ، جامعه تحقیق را شوکه کرد.

در Nxium ، Raniere از روز اول به عنوان مرجع تاسیس شد. سایر اعضا در مورد او صحبت می کردند مثل اینکه او یک فرد مشهور است و اکثر اعضا حتی نمی توانستند شخصاً او را ببینند تا اینکه مدتی در این فرقه بودند. کسانی که سرانجام به رانییر دسترسی پیدا می کردند ، غالباً ساعت 3 صبح با وی پیاده روی می کردند که در آن هنگام وی به طور تصادفی به آنها دستور می داد کارهای ساده مانند دویدن سرعت روی درخت یا آب از گودال خیابان را لیس بزنند. این اقدامات کوچک موجب تأسیس رانیر به عنوان یک عضو اقتدار بی چون و چرا شد و زمینه را برای بندگی روزافزون فراهم کرد. این همچنین به عنوان یک آزمایش برای از بین بردن هر کسی مقاوم در برابر تکنیک های اطاعت او بود ، اطمینان حاصل کرد که هر زنی که در نهایت به DOS پیوست ، بعید است که خواسته های جنسی او را رد کند.

Raniere همچنین اطاعت اعضای DOS را با استفاده از تمرینات آماده سازی تضمین کرد. بردگان زن در هر ساعت ، شبانه روز از استاد زن خود متن گروهی دریافت می کنند. متن می خواند ، "آماده است؟" و بردگان 60 ثانیه فرصت داشتند تا با "آماده" پاسخ دهند. اگر حتی یک برده نتوانست به موقع پاسخ دهد ، کل گروه شکست خوردند و آنها تحت مجازات های بدنی سنگین قرار گرفتند. مانند شکستن یک اسب وحشی ، این روند روزانه برده ها را آموزش می داد تا تقریباً با فرمانبرداری تند و تند زانو از ارباب زن خود پاسخ دهند. بعداً ، رنیرر با اطلاع بردگان که استاد ارباب آنها خود رانیر است ، از این بازتاب بهره مند شد ، و این بدان معناست که آنها فقط به فرمانبرداری ارباب زن خود مدیون نیستند ، بلکه رانیر نیز.

منبع : دکتر موذنی

ادامه مطلب...
۲۹ آبان ۹۹ ، ۱۵:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

آمار وحشتانک طلاق

انتظار طلاق توافقی در ایران به معنای تسهیل طلاق نیست ، اما به دلیل طولانی بودن مراحل طلاق در دادگاه ها و تنش ها و اختلافاتی که در این دوره به وجود آمد و باعث آسیب جدی روانی به خانواده و فرزندان آنها شد ، قانونگذار این امکان را فراهم کرد. امکان استفاده همسران از این فرصت برای جلوگیری از آسیب در شرایطی وجود داشت که نمی توانستند به زندگی مشترک خود ادامه دهند و به صلاح هیچ یک از طرفین نیست ، اما با رشد حیرت انگیز تعداد طلاق های توافقی ، این مشکل باعث نگرانی شد. به طور خاص ، مطالعات نشان داده است که درصد زیادی از این طلاق ها به دلیل مشکلات اساسی نیست بلکه به دلیل کمبود مهارت های لازم برای زندگی زناشویی و کاهش تنش های معمول است که باعث می شود شوهرها به دنبال اولین و آسان ترین راه در دادگاه های خانواده باشند.

براساس گزارش سازمان ثبت احوال در مورد آمار طلاق و ازدواج ، تعداد ازدواج ها طی 93 سال به 97 کاهش یافته و در مقابل ، طلاق تمایل به افزایش دارد.

در سال 93 ، 774513 ازدواج و 155،369 طلاق و در سال 1994 ، 685،352 ازدواج و 163،765 طلاق ثبت شده است.

طبق همین آمار ، 704،716 ازدواج و 163،765 طلاق در سال 1995 به ثبت رسیده است. در مقایسه با سال 1994 می توان گفت که تعداد ازدواج ها افزایش یافته است.

در سال 1996 ، برخلاف سال 1995 ، تعداد ازدواج ها کاهش یافته و طبق آمار ، 608،956 ازدواج و 174،578 طلاق ثبت شده است.

ادامه مطلب...
۰۷ آبان ۹۹ ، ۲۳:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

چرا ناراحتی؟ پاسخ واضح همیشه درست نیست

اگر مجرد هستید ، تنها زندگی می کنید و احساس پریشانی دارید ، آیا فکر می کنید غمگین هستید زیرا تنها هستید و تنها زندگی می کنید؟ آیا فکر می کنید اگر فقط یک شریک رومانتیک پیدا کنید و ازدواج کنید ، یا حداقل برای این موضوع با یک شریک عاشقانه - یا هر انسان دیگری زندگی کنید - غم و تنهایی شما از بین می رود؟

دلایل زیادی وجود دارد که باعث می شود شما تمایل داشته باشید اینگونه فکر کنید. در حقیقت ، این نوع استدلال بسیار فراگیر است ، برای به چالش کشیدن آن تلاش ویژه ای لازم است. اما باید آن را به چالش بکشیم. مشارکت و تغییر در زندگی شما تصمیمات اصلی زندگی است. برای برخی ، آنها واقعاً زندگی شادتری به همراه خواهند داشت. گرچه انتظار می رود این یک قاعده کلی باشد ، اشتباه است. راه های زیادی وجود دارد که می توانند گمراه شوند در مورد اینکه چرا ما احساس خود را احساس می کنیم.

رسانه های اجتماعی با ذهن شما سر و صدا دارند

اگر در طول همه گیری به تنهایی زندگی می کنید و احساس می کنید از دوستان و خانواده خود جدا شده اید ، مخصوصاً که به نظر می رسد زوجین و خانواده ها برای بیرون رفتن از خانه آزادتر هستند ، شبکه های اجتماعی ذهن شما را به هم می ریزد. همه آن تصاویر از زوج های خوشبخت ، خانواده های جشن و گردش و تعطیلات عالی آنها می تواند حال شما را از حال حاضر بدتر کند. اما تحقیقات چیزی را پیشنهاد می کند که احتمالاً از قبل می دانید: فیس بوک تمام داستان را بیان نمی کند. و گاهی داستانی که بیان می کند غیر واقعی است.

روت ویپمن در آمریکا با اضطراب ، دوستی را روایت می کند که با یکی از دوستانش که از آخر هفته عاشقانه شوهرش بود ، بازگشت. این دوست در مورد اینکه او و شوهرش چه زمان وحشتناکی داشته اند ، چقدر شوهرش بی ادب بوده ، چطور آنها در تمام مدت به سختی صحبت می کرده اند و اینکه کل تجربه یک فاجعه کامل بوده است ، شعار می داد. سپس ، ویپمن به خانه رفت و فید خود را در فیس بوک بررسی کرد ، اما متوجه شد که دوستش چیز کاملاً دیگری را ارسال کرده است: "بدون دورترین نکته از نزاع ، ده عکس از این زوج شایان ستایش با کلاه آفتاب مکمل ، در حال گشت زدن است."
بیماری همه گیر با احساسات شما پیچ می خورد

برخی از افراد که تنها هستند و به تنهایی زندگی می کنند ، با وجود بیماری همه گیر ، شرایط خوبی دارند ، حتی رشد می کنند ، اما دیگران اینطور نیستند. اگر کسی هستید که در تلاش است ، ممکن است فکر کنید این به این دلیل است که تنها هستید و تنها زندگی می کنید. و برای برخی ، ممکن است باشد.

اما همه گیری ها باعث شده است که مجموعه ای از عوارض در زندگی ما از بین برود. بسیاری از مردم از دست دادن ویرانگر شغل ، سلامتی و افرادی که آنها را دوست داشتند متحمل شده اند. دیگران می ترسند که این اتفاقات رخ دهد. تقریباً همه افراد روال زندگی را مختل کرده اند ، برنامه ها را به تأخیر انداخته اند و یا آنها را رها کرده اند و اجتماعات حضوری به رویدادهای نقاب دار و با فاصله از اجتماع تبدیل شده اند ، در صورتی که اصلاً انجام نمی شود. هر یک از این عوامل می تواند از دلایل واقعی پریشانی شما باشد. تنها بودن یا زندگی تنها می تواند ارتباط چندانی با آن نداشته باشد.

خیلی ساده است که به افراد مجردی که در طی همه گیر شدن تنها زندگی می کنند نگاه کرد و گفت ، "شما بیچاره". این کاملاً منطبق بر روایت غالب کسری زندگی مجردی است - تصویری کاملاً گمراه کننده و ناعادلانه از معنای مجرد بودن. هرچند ذهن پرسشگر توجه خود را به زوج های زندگی مشترک و متاهل معطوف می کند ، متوجه می شوند که بسیاری از آنها نیز استرس همه گیری را احساس می کنند ، به روش های خاصی که ممکن است با تقسیم یک فضا تشدید شود. روابط آنها ممکن است دردناک باشد. این افراد تنها نیستند و به تنهایی زندگی نمی کنند ، اما این امر لزوماً آنها را از استرس ، نزاع ، تنهایی یا غم و اندوه در امان نمی دارد.

ازدواج کردن و شادتر نشدن

بیش از حد بسیاری از فیلم ها ، رمان ها ، آهنگ های عاشقانه ، ستون های توصیه ، داستان های رسانه ای ، و افسانه ها تفکر جادویی را تشویق می کنند. اگر فقط شاهزاده یا شاهزاده خانم جذاب ظاهر شود ، ما باور می کنیم ، همه آرزوهای ما محقق می شوند. ما می توانستیم ازدواج کنیم و پس از آن دیگر هرگز تنها نخواهیم شد و پس از آن خوشبخت زندگی خواهیم کرد.

اگرچه تحقیقات علمی چیز دیگری را نشان می دهد. برخی از بهترین شواهد مربوط به 18 تحقیق است که همان افراد را در طول سالهای زندگی خود دنبال می کرد ، زیرا آنها از مجرد بودن به ازدواج رسیدند. به طور متوسط ​​، افرادی که ازدواج کرده اند در حدود زمان عروسی افزایش مختصر شادی را تجربه کرده اند. سپس آنها به همان اندازه که مجرد بودند خوشحال یا ناراضی بودند. اما حتی آن اثر کوتاه مدت ماه عسل نیز فقط در مورد افرادی که ازدواج کرده و ازدواج می کنند برخوردار بود. کسانی که به سمت طلاق می رفتند هم اکنون با نزدیک شدن به روز عروسی کمتر خوشحال می شوند.

هر یافته ای از تحقیقات علمی نتیجه ای است که به طور متوسط ​​در بین افراد زیادی وجود دارد. این بدان معنی است که همیشه استثناهایی وجود دارد. بعضی از افراد واقعاً ازدواج می کنند ، شادتر می شوند و شادتر می مانند. هرچند انتظار اینکه این اتفاق طبیعی بیفتد اشتباه است.
زندگی با افراد دیگر و هنوز احساس تنهایی

همانطور که قبلاً در مورد آن صحبت کردم ، تنها بودن همان تنها بودن نیست. افراد مجرد غالباً دارای شبکه های اجتماعی قدرتمندی هستند که با پشتکار آنها را حفظ می کنند. بسیاری از افراد مجرد با افراد دیگر زندگی می کنند و برخی از زوج های متعهد - از جمله برخی از زوج های متاهل - جدا از هم زندگی می کنند.

اما حتی وقتی "تنها" به معنای زندگی تنها باشد ، ارتباط با تنهایی همیشه آن چیزی نیست که انتظار می رود. مطالعه روی بیش از 16000 بزرگسال مثال خوبی است که چرا ما اغلب در این مورد گیج می شویم. در ابتدا ، محققان فقط همه افرادی را که تنها زندگی می کردند با تمام افرادی که با دیگران زندگی می کردند (چه یک شریک عاشقانه و چه شخص دیگری) مقایسه کردند. مردم تنها زندگی می کنند ، همانطور که کلیشه های تحقیرآمیز اصرار دارند.

۲۶ مهر ۹۹ ، ۱۷:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

تحقیقات جدید رابطه بین استرس و افسردگی را کشف می کند

محققان در انستیتوی کارولینسکا در سوئد پروتئینی را در مغز شناسایی کردند که هم برای عملکرد ماده تنظیم کننده روحیه سروتونین و هم برای ترشح هورمون های استرس مهم است. این یافته ها که در مجله Molecular Psychiatry منتشر شده است ، نشان می دهد که پس از تجربه ضربه یا استرس شدید ، برخی از افراد دچار استرس مزمن می شوند. این خطر ابتلا به بیماری های دیگر مانند افسردگی و اضطراب را افزایش می دهد ، اما هنوز مشخص نیست که چه مکانیزمی در پشت آن است یا چگونه پاسخ استرس تنظیم می شود.

گروه تحقیقاتی در انستیتوی کارولینسکا قبلاً نشان داده بود که پروتئینی به نام p11 نقش مهمی در عملکرد سروتونین ، انتقال دهنده عصبی در مغز و تنظیم کننده خلق و خو دارد. بیماران افسرده و قربانیان خودکشی سطح کمتری از پروتئین p11 را در مغز خود دارند و موشهای آزمایشگاهی با کاهش سطح p11 رفتاری مانند افسردگی و اضطراب نشان می دهند. سطح p11 در موش ها همچنین می تواند توسط برخی از داروهای ضد افسردگی افزایش یابد.

ادامه مطلب...
۲۳ مهر ۹۹ ، ۱۸:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

واژه های 3 حرفی که روانشناسان کودک دوست دارند

فرزندپروری همه گیر سخت است. برای بسیاری از ما ، فرزندپروری در طول Covid-19 سخت ترین کاری است که تاکنون باید انجام دهیم. تعجب آور نیست که Google در جستجوی فرسودگی والدین ، والدین و استرس و مدیریت احساسات در حال افزایش است. همچنین تعجب آور نیست که کودکان بیش از هر زمان دیگری علائم مربوط به استرس را تجربه می کنند. ویروس کرونا مانند هدیه ای است که دائماً مصرف می شود و به نظر نمی رسد که به این زودی ها از آن بگذریم. حتی وقتی از آن گذشته ایم ، من فکر می کنم همه گیری های بعدی که این کشور با آن روبرو است همه گیری های نشانه شناسی پس از سانحه و فرسودگی شغلی خواهد بود.

والدین حتی در مواردی که بیماری همه گیر پیچیده ای ایجاد کند ، سخت است. گاهی اوقات ، فرزندپروری بسیار سخت است ، ما فراموش می کنیم که تغییرات ساده ای وجود دارد که می تواند کمک کند. در اینجا لیستی از برخی از کلمات 3 حرفی مورد علاقه من وجود دارد که می تواند فرزندپروری ما را تغییر دهد. من سعی می کنم این لیست را مرور کنم و هر روز حداقل یکی از این کلمات را با بچه هایم یا با خودم استفاده کنم. به نظر می رسد ، بزرگسالان فقط بچه هایی بزرگ هستند و استفاده از این کلمات با خود می تواند به ما کمک کند تا با خودمان مهربان تر هم باشیم.

هنوز:

این کلمه ای است که سعی می کنم انتهای هر جمله ای را که با "نمی توانم" شروع می شود ضمیمه کنم. خواه این جمله در مورد چگونگی "من نمی توانم" باشد - میله های میمون را پیمایش کنید ، کسرها را ضرب کنید ، از Canva استفاده کنید ، یا با یک همسالان دردسرساز کنار بیایید ، این کلمه هنوز جمله را از کشنده به امیدوار تبدیل کرده است. من نمی توانم چرخ دستی انجام دهم - با این حال. من هنوز نمی توانم یک قرص نان مایه ترشی موفق را بپزم. من هنوز نمی توانم معادلات درجه دوم را مدیریت کنم. و همچنین ، برای والدین - هنوز وقتی بچه ها با هم اختلاف دارند نمی توانم آرام باشم. من نمی توانم چند ماه دیگر از تحصیل ترکیبی را تحمل کنم - هنوز. من هنوز نمی توانم فرزندانم را وادار کنم که ساعت خواب را رعایت کنند. یک کتاب کودکانه فوق العاده که این مفهوم را آموزش می دهد "Bubblegum Brain" نام دارد. این اثر توسط جولیا کوک ارائه شده است ، و توصیف می کند که چگونه طرز فکر رشد ، یا توانایی استقامت با وجود ناامیدی به موفقیت ما کمک می کند. این کتاب بسیار کودک پسند است اما پیام بزرگی نیز برای بزرگسالان دارد. (برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد فرزندپروری برای تقویت ذهنیت رشد ، اینجا را کلیک کنید.)

و:

این واژه مورد علاقه پزشکان DBT است ، زیرا به ما کمک می کند ماهیت دیالکتیک روانشناسی انسان را به خاطر بسپاریم. دو چیز متناقض می تواند همزمان درست باشد. استفاده از "و" در برقراری ارتباط با کودکان به ما کمک می کند عشق و اعتقاد راسخ خود را نسبت به آنها منتقل کنیم ، حتی وقتی آنها را مورد مواخذه قرار می دهیم. شما پسری فوق العاده و مهربان هستید ، و وقتی با برادران خود مخالف هستیم باید روی استفاده از کلمات خود کار کنیم. شما یک بچه مسئولیت پذیر هستید و ما باید یک سیستم بهتر برای مدیریت زمان در اطراف کارها پیدا کنیم. شما فرد خوبی هستید و باید برخی مهارت های تحمل را یاد بگیرید. به هر حال ، بچه های ما می توانند دلخراش ترین موجودات جهان باشند و ما آنها را بیش از آنچه که بیان کنیم دوست داریم ، درست است؟ ما همیشه می خواهیم پیام را (به قول جاویدان آقای راجرز) منتقل کنیم. من شما را همانطور که هستم دوست دارم و همیشه مهارتهایی وجود دارد که می توانید یاد بگیرید ، توانایی هایی که می توانید به آنها تسلط پیدا کنید و احساساتی است که می توانید تنظیم کنید بهتر تنظیم کنید. یکی دیگری را لغو نمی کند. این قدرت کلمه "و" است.

قبل:

وقتی کودکی همچنان در الگوی رفتاری که ما آن را تأیید نمی کنیم گیر افتاد ، باید بخاطر بسپاریم که آنها کالاهای نهایی نیستند. در عوض ، آنها در حالت تغییر "قبل" هستند. گاهی اوقات ، کودکان تا زمانی که برای رسیدن به مرحله بلوغ آماده نشوند تغییر نمی کنند. گاهی اوقات ، مسئله توسعه است. گاهی اوقات مسئله انتظارات همسالان است و گاهی انگیزه. من یک بیمار من را به یاد می آورم که به سادگی نمی توانست مدیریت زمان را یاد بگیرد - مادرش انواع نمودارها و سیستم های رفتاری را امتحان کرد ، اما هیچ چیز گیر نکرد. تا اینکه برای گروه موسیقی تست داد و پذیرفته شد. تمرین باند قبل از مدرسه بود ، که به معنای گرفتن زود هنگام اتوبوس بود. او هرگز یک بار اتوبوس را از دست نداد! ترکیبی از بلوغ و انگیزه او را به جایی رساند که هیچ مقدار اصلاح رفتار یا تشویق والدین نمی توانست. او قادر به تغییر نبود ، فقط در وضعیت "قبل" تغییر بود.

همین مسئله را می توان در مورد والدین نیز بیان کرد - هنگامی که افراد سعی می کنند الگوهای جدید فرزندپروری را بیاموزند ، بسیار دلهره آور به نظر می رسد. اما شاید ما نالایق نباشیم ، فقط "قبل" تغییر کرده ایم. من دیده ام که بسیاری از والدین در فکر تسلط بر فرزندپروری با OCD یا اضطراب یا چالش های اجتماعی به زودی مهارت های جدید را تسلط دارند مانند کلمه "هنوز" ، کلمه "قبل" به ما یادآوری می کند که اگر بگذاریم خودمان آن روند را بپذیریم ، همیشه در حال رشد ، تغییر و تحول هستیم.

چرا ، و چرا اکنون:

این کلمه ای است که به ما کمک می کند بفهمیم که اغلب انگیزه های زیادی برای رفتار و انگیزه های فرزندان ما وجود دارد. چرا فرزند من در این زمان ، وقتی دیروز مورد تحریک قرار گرفت و اجازه داد آن را روی خود بشوید ، چنین واکنش شدیدی نسبت به اذیت شدن توسط این شخص نشان داد؟ چرا این وضعیت باعث می شود فرزند من رفتاری را انجام دهد که به نظر غیرعقلانی است؟

چرا یک کلمه عالی برای والدین نیز هست ، زیرا به ما کمک می کند تا بفهمیم چرا بعضی اوقات می توانیم در برابر عوامل استرس زا واکنش نابرابر داشته باشیم. چرا می توانم هنگام فروپاشی کودک اینقدر آرام بمانم ، اما وقتی خواهر و برادر دیگری به دیگران طعنه می زند ، خیلی شدید واکنش نشان می دهم؟ آیا این به احساسات حل نشده خودم در مورد قلدری خواهر و برادر ارتباط دارد؟ چرا شب های سه شنبه در خانه ما بسیار دشوار است؟ آیا راهی برای مدیریت بهتر برنامه در روزهای سه شنبه وجود دارد؟ چرا یک سوال عالی برای فهمیدن اینکه آیا هنوز ارواح گذشته ما هستند که امروز در والدین ما دخالت می کنند وجود دارد؟ غالباً ، وقتی با فرزندانمان پاسخ نامتناسبی می دهیم ، یا به دلیل میزان استرس خودمان است ، یا به دلیل احساسات برطرف نشده ما از کودکی است. چرا به ما کمک می کند الگوهایی که منجر به رفتار ما می شوند را دریابیم.

 

ایش:

یک کتاب تصویری فوق العاده از پیتر رینولدز به نام "Ish" وجود دارد. من توصیه می کنم که هر پدر و مادری کتاب را بخرد و از آن برای بحث در مورد کمال گرایی با فرزندان خود استفاده کند. "ایش" روشی را که مسخره خواهر و برادر بزرگتر باعث می شود پسر جوان تلاش برای ترسیم را متوقف کند ، توصیف می کند ، تا زمانی که خواهرش قدرت شادی را به او می آموزد. به جای اینکه یک گل عالی بکشید ، یک "ish-flower" یا "ish-dog" یا "مداد ish" بکشید. به زودی ، پسر لذت خلقت را بدست می آورد. وقتی من با کودکی کار می کنم که با شروع یک مهارت جدید مرعوب می شود ، ما در مورد چگونگی انجام یک کار خوب صحبت می کنیم - و این همه مهم است. لازم نیست که یک امتیاز عالی ، یک گل برنده ، یا بهترین چرخ دستی کلاس باشد. برای شروع ، تمام آنچه که ما نیاز داریم این است که سعی کنیم و "همان" انجام دهیم.

در مورد والدین هم همینطور. ما می توانیم در فهرست نویسی بی پایان از مشکلات و پیروزی های والدین ، ​​بزرگترین تخلفات و موفقیت های خود گم شویم. اما واقعیت این است که ، ما باید والدین را به طور واکنشی پاسخ دهیم. همانطور که D.W. وینیکات گفت ، شکست های کوچک والدین برای کودک سالم است. تا زمانی که ما یک کار خوب انجام دادیم - ایش ، و آنها غذای سالم خوردند ، به موقع به رختخواب رفتند - و حتی تکالیف خود را انجام دادند - ما کار خوبی انجام می دهیم والدین به کمال نمی رسند ، بلکه به ارتباط ، شکست های اجتناب ناپذیر و توانایی ما در ترمیم آنها بستگی دارد. (برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اینکه چگونه کمال گرایی والدین می تواند منجر به نتایج مضر شود ، اینجا و اینجا را کلیک کنید.)

گاهی اوقات ، والدین در شرایط استرس زا می توانند به سادگی افزودن برخی کلمات سه حرفی به واژگان ما باشند. من دوست دارم از پدر و مادر همکار خود در مورد کلمات سه حرفی دیگر که می توانند کمک کنند ، بشنوم.

 منبع : https://www.psychologytoday.com

۲۱ مهر ۹۹ ، ۱۳:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر

نحوه کاهش نزاع در هنگام COVID

زندگی همه گیر استرس زا است و ما معمولاً آن را با یکدیگر روبرو می کنیم. زندگی در محله های تنگ و تنگ و گذراندن هر لحظه بیداری با هم اتاقی ها ، همسران یا بچه ها ، زمینه مناسبی برای درگیری به نظر می رسد. و گرچه درگیری به خودی خود بد نیست - گفتگو در مورد موضوعاتی که به ناچار پیش خواهد آمد احتمالاً ایده خوبی است - روش هایی وجود دارد که می توانیم این کار را بهتر انجام دهیم ، بنابراین تا زمانی که واکسن پیدا نکنیم هرکدام از ما گوشه گیر نمی شود .

هنگامی که همه چیز متشنج می شود ، در اینجا پنج روش برای کاهش نزاع و نجات روابط شما وجود دارد:

تأثیر را بپذیر: مطالعات گوتمن ، درمانگر زوج ، مطالعات پیشگویی انجام داد که پیش بینی می کرد کدام یک از زوجین طلاق می گیرند. یافته های او؟ هنگامی که شوهرها نفوذ همسر خود را می پذیرفتند ، احتمال ماندن همسران بیشتر بود. پذیرش نفوذ به نظر نقطه مقابل دفاع است. وقتی شخص مقابل شکایتی دارد ، به جای اینکه به او بگویید چرا اشتباه می کند ، به او بگویید که چرا حق با اوست. "شما یک نکته خوب دارید" را به اشتراک بگذارید و به دنبال مواردی بروید که در مورد آنها با آنها توافق کنید. وقتی نفوذ را می پذیرید ، برای پیروزی در درگیری خارج نیستید. شما در حال یافتن راه حلی هستید که برای هر دوی شما مفید باشد.

کمی استراحت کنید: برای درک اینکه چرا استراحت کمک می کند ، بیایید از مفهوم استاد روانپزشکی دن سیگل در مورد پنجره تحمل بازدید کنیم. به گفته سیگل ، همه ما یک "منطقه تحریک بهینه" داریم که در آن در بهترین حالت کار می کنیم. ما می توانیم منطقی فکر کنیم و دیدگاه های دیگران را در نظر بگیریم. با این حال ، وقتی استرس داریم - مثل وقتی که کودک نوپای ما پیراهن جدیدمان را بزرگ می کند ، یا وقتی سگ ما در حین جلسه بزرگنمایی شروع به قوز کردن پا می کند - از این منطقه بهینه فراتر می رویم. ممکن است بیش از حد برانگیخته شویم (احساس لبه ، آماده بودن برای مبارزه یا دویدن) یا تحریک افتادگی (خاموش شدن ؛ احساس بی حسی).

سیگل استدلال می کند که وقتی خارج از منطقه تحریک بهینه خود هستیم ، هدف ما ادامه بحث نیست ، زیرا این کار بیهوده یا حتی آسیب زننده خواهد بود. این است که خود را آرام کنیم. یک راه عالی برای این کار ، استراحت دادن است. بازگشت به درگیری وقتی احساس آرامش می کنیم باعث می شود کمتر یکدیگر را سرزنش کنیم و بیشتر به حرف های یکدیگر گوش دهیم.

یکی دیگر را تأیید کنید: گوهر دیگری از جان گوتمن ، محقق زوج ، مفهوم "نسبت جادو" است. گاتمن دریافت که زن و شوهرهایی که دوام دارند نسبت 5 به 1 نظرات مثبت به نظرات منفی دارند. به طور کلی ، روش زوج درمانی گاتمن نه تنها از طریق تجارب منفی بین زوجین بلکه برای ایجاد تجربه های مثبت نیز کارایی دارد. وقتی راه هایی برای تأیید دیگران در اطراف خود پیدا کردیم ، در صورت بروز اختلافات ناگزیر ، آمادگی بهتری خواهیم داشت.

ما قبل از بروز اختلاف با ایجاد یک شبکه ایمنی از عشق و احترام به یکدیگر آماده می شویم تا درگیری سالم داشته باشیم. ابراز علاقه و قدردانی ، به اشتراک گذاشتن تعارف و نشان دادن تحسین همه راه های این کار است.

احساسات اساسی را نامگذاری کنید: تحقیقات نشان می دهد که عمل ساده نامگذاری احساسات ، آمیگدالای ما را غیرفعال می کند ، بخشی از مغز که هنگام عصبانیت یا استرس فعال می شود. ما می توانیم از این مورد به نفع خود در درگیری استفاده کنیم و سعی کنیم احساسی را که فرد مقابل در هنگام درگیری احساس می کند نامگذاری کنیم. به جای پاسخ دادن به محتوای پیام آنها ، می توانیم احساسات پشت آن را بیان کنیم. به عنوان مثال ، اگر هم اتاقی شما بگوید: "من نمی توانم فکر کنم زیرا شما در جلسات بزرگنمایی خود بسیار بلند هستید" ، به جای اینکه از خود دفاع کنید ، ممکن است تأمل کنید ، "بنابراین شما می گویید که احساس استرس می کنید و نمی توانید تمرکز؟"

راهی برای خندیدن پیدا کنید: مطالعه ای درمورد درگیری زن و شوهر نشان داد که وقتی آنها از شوخ طبعی استفاده می کردند ، آنها ابراز رضایت بیشتری از رابطه ، احساس نزدیکی و تفاهم بهتر پس از بحث داشتند. از همه مهمتر ، این نتایج به نوع شوخ طبعی بستگی داشت. شوخ طبعی پرخاشگرانه (مانند کنایه یا اظهارنظر برای پایین آوردن یا دستکاری شریک زندگی) به نزدیکی و رضایت کمتر از رابطه ارتباط داشت. شوخ طبعی (گفتن جوک یا سر و صدا برای کاهش تنش) با این نتایج مثبت همراه بود. بنابراین دفعه بعدی که تنش ها ایجاد می شود ، یک شوخی را ترک کنید.

درگیری نزولی این است که به شخص دیگری نشان دهید که او را می شنوید و برای دیدگاه او ارزش قائل هستید ، حتی وقتی ممکن است از شما ناراحت باشند. ما می توانیم این کار را انجام دهیم با پذیرفتن خطاهای خود و شایستگی های دیدگاه های دیگر ، استراحت در هنگام داغ شدن اوضاع ، نشان دادن اینکه ما همیشه عاشق یکدیگر هستیم و برای یکدیگر ارزش قائل هستیم ، بازتاب احساسات زیر محتوای آنچه به اشتراک گذاشته می شود ، یا یافتن راهی خندیدن تا تنش را ذوب کند. استفاده از این مهارت ها روابط همه گیر و زندگی ما را کمی راحت تر می کند.

۲۰ مهر ۹۹ ، ۱۳:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
روان برتر